Khatereh Moghadam·۴ سال پیشهوایی شدنبرگهای ریحانی که خشک کردم مرا به فکر وا میدارند. در قوطی را که باز میکنم عطرشان مثل تیری که از کمان رها شده در فضا پرتاب میشود.
Soodeh·۵ سال پیشهوای تازهپشت پنجره ایستاد تا هوای مطبوع صبحگاهی را استشمام کند .به کوچه نگاه انداخت .غلظت آلودگی به قدری زیاد بود که انتهای کوچه دیده نمی شد .آهی کش…
حسین خضوعی·۵ سال پیشبویِ ناذهنم «هنگ» کرده بودآنرا پیش تعمیرکار بردمتا پشت ذهنم را باز کردگفت: اوه اوهچقدر «بویِ نا» گرفته استچقدر پنجره باز داری؟چند وقت است سرویسش ن…
homayoun.s.1.2·۵ سال پیشنو به نورسیدن به حس وحالی جدیدومکاشفه ای نوبه نونیازمند زدن دل به دریای گاه آرام وگاه ناآرام زندگی است.سفردراین دریامتضمن این تنوع است گاه سفرازمکا…