C00p3R·۷ سال پیشپا برهنه در جهنم-قسمت سومتوی دانشگاه عملا دستمان به جایی بند نشد برخلاف چیزی که انتظار داشتم و دقیقا مطابق با چیزی که تیموری پیش بینی میکرد یک دانشجوی کاملا معمولی ساده و با دوستانی محدود همه چیز عادی بود ما بودیم و یک سرنخ مبهم و تاریک درحالی که در محوطه دانشکده قدم میزدم تا به تیموری برسم تمام این افکار از ذهنم میگذشت نگاه سنگین و تحقیر آمیز تیموری را حس کردم سرم را پایین آوردم تلاشی مذبوحان...