مصطفی نظریدرانتشارات راکت·۲ سال پیشپل فلزیچشم كه باز كردم آفتاب تا وسط هاي اتاق آمده بود. شست پايم از زير ملحفهای كه ديشب ننه رويم پهن كرده بود زده بود بيرون...