سید نوید حلمی·۵ سال پیشدشمن تو تویی و بسلشکر تن چو تاخت تیز تیغهی روح تیز کندشمن تو تویی و بس، با منِ خود ستیز کناین همه دیر و زود شد، هر چه قرار بود شدهیزم تن چو دود شد چشم ببند…
سید نوید حلمی·۵ سال پیشای تو را خوش یافتن نایافتن | مثنویای تو را خوش یافتن نایافتنخاطرت با زلف پنهان بافتنتو مرو از دل مرو از خوابهاتو مرو از منظر بیتابهاخوش نشین بر طاقهای روحوشدر دل بیخوابها…
سید نوید حلمی·۶ سال پیشای که قیاس می کنی..ای که قیاس می کنی کار تو زار می شودعلم تو شور می زند، عقل تو تار می شودای که مطیع باده ای جان به خدای داده ای درد تو باد می برد، کار تو کار…
سید نوید حلمی·۶ سال پیشروال این است و آن کن ای دل منروال این است و آن کن ای دل منچنین اند و چنان کن ای دل منهواخواهی تن سودی نبخشدهوای روح و جان کن ای دل منحلمیاشعار حلمی | سید نوید حلمیخواند…
سید نوید حلمی·۶ سال پیشبه فرمان تو عالم زیر و رو شدغزل ۳۱۲.به فرمان تو عالم زیر و رو شدز بی سویی فتاد و چاه ِسو شددر این شش سو به جز یک سو سویت نیست همه عالم بدان یک سو کجو شددر آن یک سو که…
سید نوید حلمی·۶ سال پیشحال سوزان من و عشق به پایان نشود غزل ۲۳۵.حال سوزان من و عشق به پایان نشودآب از سر بشد و کار به قرآن نشودگله ام کشت که با خلق چرا قصّه کنیخاطر عشق که فرخنده به میدان نشود...
سید نوید حلمی·۶ سال پیشسخن گویم چنان که خواب خیزد سخن گویم چنان که خواب خیزددل از حیرانی محراب خیزدخبردار از خبر بیزار گرددسکوت از خانه ی بی خواب خیزدبمیرید ای رفیقان الهیچنان مرگی که زان صد آب خیزدحجاب آن گونه خوش دارند مردانکه ریشاریش از اصحاب خیزدسراپا جان شدن کار...
سید نوید حلمی·۶ سال پیشبیا که حال آن ماست، محال را خدا کنداگر هوا کند دلم نه از سر هوا کندجهان به ناز رفت اگر به جام اکتفا کند اگر شراره می زند کلام بی زبان منمیان آتش فراق ببین دگر چه ها کند نصیب عشق گشته ام به کام اژدهای بختزمرّد است در کفم فلک اگر وفا کند صف طویل غم ببین ز ابتدا به انتهاپیال...
سید نوید حلمی·۶ سال پیشرعدافکن و برق آسا ناگه به میان آمد رعدافکن و برق آسا ناگه به میان آمدآن رود که در جان بود ناگه به جهان آمددر کام که می چرخید آن حرف به خاموشیچون پرده بر آتش شد بر خطّ زبان آمداقیانس رحمت شد پروانه ی چشمانشپروانه ز پنهانش ناگه به عیان آمددیریست که می گویم جز...
سید نوید حلمی·۷ سال پیششرک یعنی...شرک یعنی جستن تأیید خلقخودفروشی در پی تقلید خلقحقّ فرو بگذاشتن در صد حجابخود فرا بردن به صحن دید خلقشرک یعنی در ظواهر باختنخودنمای...