ویرگول
ورودثبت نام

تسخیر شده

شروع نوشتن
پست‌ها: ۲.نویسندگان: ۲
جدیدترین‌ها
🖤😈#@sarzaminedastan@#😈🖤·
۳ ماه پیش

داستان گربه سیاه(فصل۵)(فصل آخر)

۶۶۶یهو چشمم به کمدی که مال مادر بزرگم بود افتاد . اون کمد خیلی قدیمی بود . بعضی از شبها که خونه مادر بزرگم می خوابیدم فکر میکردم یکی همش پش…
داستان گربه سیاه(فصل۵)(فصل آخر)
خواندن ۱ دقیقه
۲۱
۰