mordab e pir·۴ ماه پیشاین داستان:سلام؛ من دامبیا هستم.⑤ژانت گفت:من یه پیشنهاد دارم !میخوای به مامانم زنگ بزنم و این سوال رو ازش بپرسم!؟ من هم گفتم:به نظرت مامانت جوابشو بدونه!؟ گفت:نمیدونم! ولی…
mordab e pir·۴ ماه پیش3!این داستان:سلام؛من دامبیا هستم.④ناگهان او را دیدم،خواستم صدایش بزنم:ژانت!اما جلوی زبانم را گرفتم و هوشیارانه عمل کردم ؛رفتم جلو ولی قدرت تکلم را نداشتمو هنوز نمیخواستم خود…