آدینه·۱ ماه پیشگل قالی ✨ظهر کند تابستون.گرمای چهل و پنج درجه. ساعت نه و نیم. و همواره گرما.کلاهم را گذاشتم که مثلا آفتاب به صورتم نخورد. اما در عوض کله ام داغ می ک…
هنگامه خدابنده·۲ سال پیشخاطرات خانه مادربزرگم (قسمت دوم)مهمان روی چشم میزبان جا داشتعیدها و تابستانها دو اوقات سال بودند که از تهران برای مهمانی به شهرستان میرفتیم و یک راست خانه مادربزرگ اتراق…
هنگامه خدابنده·۲ سال پیشدر گشوده و سفرههای پربرکت خانه مادربزرگمکودکی برای اکثر ما شیرین ترین اوقاتی است که دوست داریم همیشه به آن برگردیم. این متن را با رویکرد به مهمان، سفره و غذای خانه مادربزرگ مینویس…