ویرگول
ورودثبت نام

داستان غم انگیز

شروع نوشتن
پست‌ها: ۲.نویسندگان: ۲
جدیدترین‌ها
مانا·
۴ ماه پیش

داستان کوتاه "شب سردی بود"

شب سردی بود.رکبار و طوفان می آمد.نشسته بود تا داستانش را تمام کند.دست که به قلم می‌برد همه چیز از یادش میرفت.آتشی زیر. سیگاری که دوستش بتاز…
داستان کوتاه "شب سردی بود"
خواندن ۱ دقیقه
۰
۰