parnia moradi·۲ ماه پیشو ما را ندیدند...نمیدانم کدامیک زودتر از راه رسید؛فصلها آغاز شدند، یا درون من رختِ پاییز پوشید؟هر برگ که میافتد،تکهای از شیشهی دلم میریزد ،سبک، بیصد…
مـهــدیـــســ امیـــرخــــاݩے·۲ سال پیشو تاریکی ادامه داردتمام وجودم را، از کف پا تا فرق سر سیاهی مطلق در آغوش گرفته است، جهانم تیره و تارتر از هر لحظه میشود. زبانم، زبانم کوتاهتر از آن است که وا…
بیتا·۳ سال پیشتوتو بوی چمن تازه زده شده ای حس و حال قبل بارانیچای بعد حمامبوی کتاب نو خواب صبح جمعه لبخند بی چشم داشت رهگذر رانندگی نیمه شب بوی نوزادسبکی ب…
samin bashshashدرکتاب باز·۴ سال پیشفرمانده..!فرمانده تویی! گوشه ی چشم طُ سپاهت، من یک نفرم ارتش آماده ندارم...
samin bashshash·۴ سال پیشوصلِ عشق♥- قـلبی که مال من بـشه بـاید چفت و بست زنـجیرش محـکم بـاشه ها! +یعنی چی امیـر؟ - یعـنی شایـد زنـجیر گردنـبندی که بـهت هـدیه دادم پـاره بش…
Cometic·۴ سال پیشدست نوشتهخوب نمی دونم از کجا شروع کنم،ولی اول از همه خیلی خوشحالم که با شما افکارمو به اشتراک می زارم و از طرف دیگه از خدای خودم ممنونم که این فرصت…
nik.hn·۵ سال پیشآرزوهایمانهیزم شکن پیری از سختی روزگار وکهولت ، پشتش خمیده شده بود.مشغول جمع کردن هیزم از جنگل بود. آن قدر خسته ونا امید شده بود که دسته هیزم را به ز…
nik.hn·۵ سال پیشرابطه های ما انسانها.. رابطه ها یک بار اسماً تمام میشوند یک بار رسماً. یعنی آدم گاهی میرود که بداند ماندنش برای شما چند می ارزد؟ اینطور مواقع با یک لبخند گرم،…
