نامه های علی و زری·۲ سال پیشنامه نود و هشت ( دیدار یار غائب...؟ )علی قشنگم سلام امروز بعد از مدتها دیدمت. حس بغل کردنت و شنیدن بوت از فاصله ای که نبود، با هیچی قابل مقایسه نیست. حال الان منو فقط سعدی جان…
سایه نویس·۴ سال پیشلحظههای بیآغازروزها و ساعتها عجیب بی اینکه به فهمیم درحال گذرند. اصلا نمیفهمی که چه شد که غروب شد؟! نگاه که میکنی در کسری از ساعت تمام روز گذشته است.…