شیوا مقدم نیا·۱ سال پیشبیشتر زندگی کنبعد از مدتها با دوست و همکار سابقم قرار گذاشتیم تا باهم کمی معاشرت کنیم، بعد از چندساعت صحبت از قدیم و ندیم، بحث رسید به ظاهر و جملات راستی…
لیلی عباسی (لام_مث_لیلی)·۱ سال پیشمرگ جای دوری نیست همین نزدیکی هاستدیدی یه موقع هایی که خیلی خسته ای چشماتو که می بندی بدون اینکه فرصت فکر کردن داشته باشی یدفه میری. یدفه حس مکنی دیگ نیستی، میون خواب و بیدا…
پوریا پیرسلامی·۱ سال پیشروز بیست و دوم چالش چهل روزه "زندگی نو"در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند/گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
مهدی دادجو·۲ سال پیشنوشته های مهدی دادجودلنوشته مهدی دادجو | مهدی دادجو | مهدی دادجو گیوی | دلنوشته مهدی دادجو گیوی | زندگی کن،مهدی دادجو | مهدی دادجو | دلنوشته پسر مهدی دادجو |
sun chan·۳ سال پیشخاطرات آینده (پارت بیستم: ساده لوح)-«آلن! تو را جان مادرت انقدر اذیت نکن! یه سوار کابین شدنه دیگه!»در حالی که داشتم یونیفرمم رو درست میکردم داد زدم:« باشه فرمانده! الان میام!…
sun chan·۳ سال پیشخاطرات آینده (پارت نوزدهم: رول پلی¹)یک عدد گشاد که پس از هزاران سال پارت داده هستم..
sun chan·۳ سال پیشخاطرات آینده (پارت هجدهم: عملیات غیرممکن)------------از زبون شما----------داد زدم:« من تمام مدت اینجا بودم!»-« ها؟! چرا دروغ میگی؟»-« دلیلی ندارم که دروغ بگم!»-« آره جون خودت!»روم…
sun chan·۳ سال پیشخاطرات آینده (پارت هفدهم: سطح زمین)همون رمان "زندگی کن!" هست فقط اسمش رو تغییر دادم
sun chan·۳ سال پیشخاطرات آینده (پارت شانزدهم: برد و باخت)------------از زبون شما----------چشمم رو چرخوندم و متوجه یه چیز ترسناک (احتمالا ترسناک ترین چیزی که میتونستم ببینم) شدم.کل دادگاه زل زده بو…