???????·۳ سال پیشپایان!لباس های مشکیمو به تن کردم یک سال دیگر هم گذشت. از اتاق خارج شدم و باز هم غر زدن های مادرم که چرا این روز رو مثل هر سال سیاه پوشیدم شروع…