آرزو بیرانوند·۸ روز پیشفاتحهانجمن شعرو ادب رهافاتحه"کفن کفن همه ام را به گور پیچیدیدرون سینه تنگم علاقه را دیدی؟بدون فاتحه رفتی ، دوباره من مُردمتو از شکستن این دل چرا…
آرزو بیرانوند·۸ روز پیشگریستبامداد لرستانگریستامشب فَلَک ، به غُربت و تنهایی ام گریستچشمانِ شب ،به ناله ی شیدایی ام گریستبر آسمان ڪه خیره شدم ، با دوچشــمِ تررُخسارِ م…
محمدحسین·۲ سال پیشجلیل زاده | گاهی هم روی زمین بیاخداوندا گاهی هم روی زمین بیا و زندگی بندگانت را تماشا کن زندگی آن دست فروشان تن فروشان کوچه های تاریک را که با شکم گرسنه و پاهایی که از ب…
محمدحسین·۲ سال پیشجلیل زاده | درد عظیمآن کس که چون من با درد عظیمی زاده شده باشد خنده خوشبختش نخواهد کرد
محمدحسین·۳ سال پیششعرغمگین احساسی _ دلنوشتهحس میکنم دریای حرفم وقتی رو به روم هست فردای بدتربهشت نیز خشک سالیست این را از ترک های پای مادرم فهمیدمما را شکستگی به نهایت رسیده است چندا…
محمدحسین·۳ سال پیشمحمدحسین جلیل زاده | شعر زیبا"قومی كه حقير است، مكرم شدنی نيستاين مردم ماتم زده، بی غم شدنی نيستنفع همه، بر قوم، مقدم شدنی نيستنِی نِی به خدا هيچ فراهم شدنی نيستزين وعد…
محمدحسین·۳ سال پیشعکس نوشته / غمگین / عکس غمگینغروبی تلخ جسمی پاره پاره شبی غمگین و خلقی فکره چارهتن ها خسته سفره ها خالی از نان کارگران خسته افتاده از پا مادران ماتم زده در کنج خانه ک…