erfaparast·۶ سال پیشصندلى دوازده سالهروى صندلى اتوبوس نشسته بود، انگشتهاي دستش رو توي هم برده بود و با يك نگاه اخم آلود به سمت نور آفتابي كه از پنجره به داخل ميومد نگاه ميكرد.د…