غزل رستمی·۲ ماه پیشآهنگ عطر حضور از غزل رستمیآهنگ عطر حضور از خواننده غزل رستمی من از جای پای تو رد میشم عطر حضورت رو سر میکشم دارم میرم تو این جادهها دارم با تو عشق و نفس میکش…
مريم كشاورزيان·۴ سال پیشانتظار براي بارانانتظار براي بارانتب كرده ام و داغدار يك غمماين سوز و التهاب را براي باران بفرستتقدير و سختي و خستگيهاي انتظار مرا كشتاين كشته شدن در انتظار…
شادی ثروت·۶ سال پیشعطر یاد رفتگان سه تا دوست خانوادگی بودیم که یه روز بابای یه خانواده فوت کرد، یه پایه شکست و افتاد. بچه بودیم، یه روز دخترش که همسن من بود دستم رو گرفت برد تو اتاق چیزی رو نشون بده، در کمدی رو باز کرد که لباسهای باباش توش بود، یه کت و شلوار درآورد، گفت بو کن، بو کردم. گفت بوی بابام رو میده. بوی باباش رو نمیداد. گفت هروقت دلم تنگ میشه میام سر این کمد...