فاطمه محمدبیگی·۷ سال پیشمه گنوغ اسمتمجانا، دیروز میخواستم برایت بنویسم. نشد. امروز با تاکید بیشتری بر تکتک کلمههایم، برایت مینویسم. میدانم درستش این است که باید آنجا باشم، دستت را بگیرم و کنار اسکله قدم بزنیم. بگویمت که زندگی برای از دست دادن است و سهم ما از زیستن همان لحظهی کوتاه پیش از از دست دادن است. نیستم و میدانم که این کم نیست. نمیدانم نامه ام کی به پستخانهی بندر میرسد اما هروقت رسید، ه...