پیش داستان
بعد از دورههای نویسندگی شاهین کلانتری توی کارگاهها و گروههای زیادی شرکت کردم و به این بهانه سعی کردم نوشتن را همچنان فعال نگه دارم. یک مجموعه داستان کوتاه هم آماده کردم ولی از شما چه پنهان میانهی راه پشیمان شدم. فکر کردم هنوز خیلی باید بنویسم تا قلمم پخته شود. تا اینکه به پیشنهاد آقای کلانتری نوشتن رمان را آغاز کردم و اینجا بود که چشمم به یک معلم سرخانه روشن شد که انصافا روی هرچه معلم سختگیر و جدی را سفید کرده بود. مثلا امروز من را گوشی به دست گوشهای یافت و وقتی دید دارم تایپ میکنم پرسید: “ پیشداستانت رو نوشتی؟” گفتم:” یکی دو مورد نوشتم.”
اشاره به گوشی کرد و دوباره گفت:” با گوشی نه! توی لپتاپ یا دفتر بنویس لطفا!” گفتم:” باشه الان شروع میکنم.” و دوباره توی گوشی تایپ کردم. از گوشهی چشم دیدم هنوز بالای سرم ایستاده و تکان نخورده. تازه اینبار دستش را پشتش گره کردهبود و واقعا تیریپ ناظمی داشت. تکانی خوردم و از آنجا که خودم به دنیا آورده و بزرگش کرده بودم میدانستم تا من را در حال نوشتن پیشرمان نبیند، از جایش تکان نمیخورد. این بود که گوشی را کلا کنار گذاشتم و کتاب “ حرکت در مه” آقای شهسواری را باز کردم و قسمت پیشداستان را کامل خواندم. خودش رمان “ ماحی”را زیر نظر استاد شهسواری نوشته بود و الحق که من عاشق این رمان شده بودم. آقای شهسواری ۱۳ عنوان برای نوشتن پیشداستان معرفی کرده و در این کتاب توضیح داده که هر کدام از شخصیتهای اصلی نیاز به یک معرفی کامل برای نویسنده دارد که در آن باید ابتدا شخصیت اصلی و بعد شخصیتهای فرعی و ضدقهرمانها کامل معرفی شوند. معرفی کامل فیزیکی، درونی و رفتاری، حتی اگر آن شخصیت قرار است در داستان شما در یک صحنهی کوتاه ظاهر شده و یک دیالوگ تک کلمهای به زبان آورد. من تصمیم گرفتم هرچه میخوانم و مینویسم تجربیاتم را با شما به اشتراک بگذارم. برای شروع سه عنوان از خصوصیات قهرمان یا قهرمانهای داستان نام میبرم.
- ویژگی فیزیکی
-ویژگیهای سنی
- ویژگیهای شغلی
در پست بعدی به توضیح در مورد هرکدام از این عوامل میپردازیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا من در مکالمات روزمرهام اینقدر فیلسوف و شاعر نیستم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
فقط خودت
مطلبی دیگر از این انتشارات
خودمونی از روزهای تاریک!!!