مبتلا به اسکیزوفرنی. اینجا از تجربیاتم میگم. به والله، به پیر، به پیغمبر فیلم «یک ذهن زیبا» رو دیدم.
کوله پشتی هزار و چهارصد و دو
1. فرض کنید کولهپشتی دارید که قرار است در آن تجربیاتی را از سال ۱۴۰۱ بگذارید و با خود به سال ۱۴۰۲ببرید. تجربیات مثبتی که همراه داشتن آنها به شما کمک میکند نسبت به سال قبل فردی توانمندتر بشوید. در کولهی خود چه تجربیاتی را قرار میدهید؟
1) اینکه 99 درصد کارهای دانشگاه با تلفن زدن حل نمیشه :))))
2) نوشتن کارهای روزانه
3) راهنمایی گرفتن از رواندرمانگر برای همه ی مسائل
4) اعتماد کردن به خانواده
5) نوشتن روزانه خاطرات مثبت از بچگی تا الان
6) نوشتن، نوشتن و باز هم نوشتن...
2.برای حرکت در مسیر زندگی باید سبک و چابک بود. چه مواردی را از کولهی خود خارج میکنید که در سال ۱۴۰۱ باقی بماند و شما سبکتر حرکت کنید؟ چیزهایی که از کوله خارج میکنید مثلا میتواند تجربیات ناخوشایند یا ناراحتیها باشد.
1) قرص کلونازپام 2
2) فکر کردن بیش از حد (over thinking)
3) کنجکاوی بیش از اندازه
4) جزوه ی ترم های گذشته :)))
3. فرض کنید در پایان سال ۱۴۰۲ بیشتر آن فردی شدهاید که شبیه خود ایدهآل شما است. در این صورت چه ویژگیها و رفتارهایی باید در شما تقویت شود؟ چه چیزهایی را در کولهی خود میگذارید که کمک میکند این ویژگیها در شما تقویت شود؟
1) صبور بودن: برادرزاده مو تو کوله پشتی میذارم. این شخص بهتر از هر تمرین دیگه ای صبور بودن رو بهتون یاد میده!!!!
2) لجباز نبودن :/ : احتمالاً مامانم رو که مدام بهم یادآوری کنه: «قرصات!!!».
3) انسجام افکارم بهتر شده: چندتا دفتر و خودکار مشکی برای نوشتن افکاری که تو ذهنم پرسه میزنن.
4) بیشتر میتونم به دیگران اعتماد کنم: یه بار امتحان کردن «اعتماد» ضرری نداره پس خواهرم رو هم میذارم تو کوله پشتی که ببینیم چی میشه.
کوتاه بود. ولی فکر کنم باید آروم آروم پیش برم :)))))
مطلبی دیگر از این انتشارات
هایکو کتاب! +چالش
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک روز عادی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تن به چالش هفته می دهیم، سر به دار نمی دهیم !