یه نویسندم که کلمات، تازه بهش سلام کردن instagram:@ali.heccam_ t.me/Alinssr_ ali.heccam@gmail.com
بوهایی که امروز شنیدم
بوی تندِ ماتیک توی برگشت از خونهی دوستم علی.
بوی شیرین یاسِ درختی توی مسیرم: قبل از آبسردکُن
بوی کاراملیِ سرم دوفازه قبل از سشوار.
بوی گرد و خاکِ بعد از جارو کردن مغازه که با نَرمهموها قاطی شده.
بوی الکلِ ضدعفونی برای وسایل کار.
بوی جورابی که اقلا پنج شیش ساعت توی کفش مونده.
بوی عرق که اینروزا زیاد میشنوم.
بوی شامپو اَوِه با رایحهی گلهای بهاری که به جای مایع دستشویی استفاده میکنیم توی سَرشور مغازه
بوی قهوهی تازه توی لیوان کاغذی توی کافه.
بوی لیموترشِ تازهبُرشخورده روی سطح آبِ سردِ توی لیوان شیشهای کنار یخهای قالبی.
بوی تریاک و شیره که از درزِ پنجرهی زده بیرون و کوچهای که توی مسیر منه رو عطرافشامی کرده.
بوی عطر امین: اسمش رو بلد نیستم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کلاس ادبیات در زنگ دینی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تنها دنبال چیزی میگشتم که غرقم کند ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
سفر سفر سفر