درباره‌ی کار

قبل از شروع صحبت در مورد کار بیاید با هم به چندتا سوال فکر کنیم:

1. اولین حقوقی که گرفتید چند ساله بودید؟ چقدر بود؟

2. تا حالا کارهای سخت برای کسب درآمد انجام دادید؟ کارهایی که براتون غیرعادی بوده یا از چارچوب فکری خودتون و خانوادتون خارج بوده (مثلا یکی از متاملان گفت، رفته تو یک شیرینی فروشی تمیزکاری کرده)

3. چرا کار می‌کنید؟

در ادامه تاملات پاییزی و در جلسه ششم پیرامون کار صحبت کردیم.

گفت‌و‌گو پیرامون مسئله‌ی کار را با مطرح شدن سوال اول شروع کردیم و یکی یکی از سنِ شروع به کار و تجربیاتمون گفتیم.

در دنیای امروز، تصویر فرد موفق کسی است که صبح تا شب کار می‌کنه تا پول در بیاره و بعد با اون پول‌ها زندگی رو به صورت متفاوت‌تر از بقیه، پر زرق و برق تر تجربه کنه تا مجدد انرژی کسب کنه تا به کارش برگرده، بتونه پول دربیاره و ... این چرخه پایان نداره! (یاد این جمله افتادم: هر روز سیب زمینی میکاریم که سیب زمینی بخوریم که بتونیم فرداش سیب زمینی بکاریم!!)

چیزی شبیه به افسانه سیزیف
چیزی شبیه به افسانه سیزیف


علت اینکه متن رو با سوال یک شروع کردم این بود که ببینم آیا وقتی سوال یک مطرح میشه و به موازاتش دارید به مسئله کار فکر می‌کنید، فقط به فعالیت هایی فکر می‌کنید که بابتشون حقوق دریافت کردید؟

آیا کار فقط به معنی شغل و دریافت پول بابت آن است؟ عکس‌های زیر نیز نوعی کار کردن محسوب می‌شوند.

نمونه‌ای از کارهای داوطلبانه که به واسطه‌ی باور، اعتقادات و تعهد درونی شکل گرفته است. دلیل اشتیاق به کارهای داوطلبانه، یافتن یک معنای ارزشمند در انجام این فعالیت‌هاست.
نمونه‌ای از کارهای داوطلبانه که به واسطه‌ی باور، اعتقادات و تعهد درونی شکل گرفته است. دلیل اشتیاق به کارهای داوطلبانه، یافتن یک معنای ارزشمند در انجام این فعالیت‌هاست.


چرا کار می کنیم؟

آدام اسمیت معتقد بود انسان‌ها بالفطره تنبل‌اند و از کارکردن خوششان نمی‌آید. بنابراین فقط اجبارهای زندگی است که آن‌ها را مجبور می‌کند دست به فعالیت بزنند. در واقع تنها انگیزه پول است!!

در روش خط تولید اسمیت، یک فعالیت به کارهای بسیار کوچک و ساده تبدیل می شود و فرد مستلزم است به عنوان عضوی از خط تولید آن فعالیت بی معنا را دائما تکرار کند.
در روش خط تولید اسمیت، یک فعالیت به کارهای بسیار کوچک و ساده تبدیل می شود و فرد مستلزم است به عنوان عضوی از خط تولید آن فعالیت بی معنا را دائما تکرار کند.


ولی تحقیقات بسیاری نشان می‌دهد آدم‌ها ترجیح می‌دهند حقوق کمتری داشته باشند، اما کاری را انجام بدهند که برایشان معنای بیشتری داشته باشد (انگیزه تنها پول نیست!). پول مهم است، اما همه‌چیز نیست. از نظر بری شوارتز، این حقیقت ساده، می‌تواند تصور ما از کار را تغییر دهد.

شاید همه‌ی ما کمی تشنه ی معنا شده‌ایم!

کار چه نقشی در جستجوی ما برای یک زندگی معنادار و رضایتبخش دارد؟ احتمالا برای همه ما لحظاتی پیش آمده که آرزو کرده‌ایم کاش مجبور نبودیم حتی یک روز دیگر کار کنیم. اما در واقع دنیای بدون کار دنیایی ملال‌آور و ناامیدکننده خواهد بود. (به روزهای ابتدایی کرونا و تعطیلی کسب وکارتون فکر کنید!) کار به زندگی ما احساس معنادار بودن و هدفمندی می‌بخشد، هویتمان را شکل می‌دهد و برایمان شبکه‌ی اجتماعی می‌سازد.

در بخش مقدمه‌ی کتاب کار اثر لارس اسوندسن به تغییر تعریف ما از کار در طول زمان، از ماهیت فیزیکی و جنبه درآمدی به ایدئولوژی امروزی به این معنی که کار باید دارای معنا و خوشایند باشد پرداخته شده است. آلن دوباتن نیز در کتاب شغل مورد علاقه، با این طرح، موضوع را آغاز می‌کند؛ یکی از خارق العاده‌ترین ویژگی‌های عصرما، این پیش فرض است که باید بتوانیم شغلی بیابیم که نه تنها برایمان قابل تحمل باشد و کفاف مخارجمان را بدهد، بلکه باید عمیقا آن را شغلی ارزشمند بدانیم، ناظر به هدفی بسیار مهم و شکوفا کننده دوستی و خلاقیت باشد.

همچنین مازلو متعقد بود، هدف مردم از کارکردن درواقع ارضای نیازهای روان‌شناختی است. مردم کار می‌کنند تا به خودشکوفایی برسند و معنا بیابند. سلسله‌مراتب نیازها، نظریه‌ای جامع در مورد انگیزه‌های انسانی است که تمام انگیزه‌های ما را در یک هرم قرار می‌دهد. انگیزه ی خودشکوفایی، که در بالای این هرم قرار دارد، تلاشی است که انسان‌ها را به جست‌وجوی معنا و شکوفایی در دنیا هدایت می کند.

هرم مازلو
هرم مازلو


در نتیجه با بررسی‌های انجام شده و رجوع به تجربه‌های خودمان، کار تنها به مثابه شغل و پول درآوردن نیست. وقتی کار می‌کنیم در حال خلق ارزشی هستیم و اثری از خودمان در دنیا به جا می گذاریم.

یک حشره‌ای هست به اسم "دارکولا"، این حشره اگر هرجای بدن راه بره، جای پاش باقی می‌مونه و اثرش رو به صورت قرمزی نشون میده!

چه خوبه که دارکولای درونمون رو برای رد اثر مثبت و ارزش در جهان پیرامونمون پیدا کنیم و راه بیافتیم!

"جازموریان تنها نیست" رد پای سروش صلواتیان


جمع بندی

در صورتی که ما هویت خودمون را واکاوری کنیم، چشم انداز روشنی برای خودمون تعریف کنیم و کار خودمان را آغاز کنیم، جهان پلتفرمی این فرصت را به ما می‌دهد تا در موقعیت‌های مختلف زندگی قرار بگیریم (چه خوب و چه بد (رنج، شکست، تجربه های تلخ)). همچنین به واسطه داشتن معنا در برابر سختی‌ها و مشکلات تاب میاریم چون به دنبال خلق ارزش هستیم.


منابع و کمی بیشتر:

نوشته های ویرگول آقای غیابی - چرا کار می کنیم؟

ترجمان - به اندازه کار کردن یک شوخی بزرگ است

ترجمان - در کارکردن های بی وقفه، باید دنبال علاقه مان باشیم یا پول؟

تد- شیوه ای که ما درباره کار فکر می کنیم شکست خورده



جلسه پنجم: ویژن (چشم انداز، بینش و ...)

جلسه هفتم: در این جلسه موضوع نداشتیم! اما دو مهمان داشتیم(قباد حق محمدی و هادی افشاری). من اسم این جلسه رو گذاشتم ستاره قطبی، چون به قول یکی از متاملان "سرنخ های ارزشمندی از کلاف های ذهنیمون دستمون دارد".