ارام·۲ سال پیشفصل سه نمونهء شمارهء 30120پدر لیا و مادرش ماری وینلیا:لیای پنج سالهگرد و خاکگرد و خاک و صدای به زمین نشستن چیزی
ارام·۲ سال پیشفصل دو نمونه ی شماره ی 30120با جیغ و داد.مادر:ها؟وای دخترم،چی شده!؟الیزابت حالت خوبه!؟مامان آتیش،آتیش مادر:چی ؟کجا آتیش گرفته!؟ لیا:خواب دیدم بابا…
ارام·۲ سال پیشنمونه شماره 30120 فصل یکلیامن دارم میرم پیش دوست پسرم،ما هفت ساله که با همیم.اسم من لیاست،من یه دختر یتیمم برای همین اسم بزرگ ندارم.اسم دوست پسرم لوکاسه،لوکاس گارد…