علی مهربونم سلام!
طبق معمول تو سفری و طبق معمول از سر دلتنگی دارم برات نامه مینویسم.
روزهای سختی رو پشت سر گذاشتی و واقعا اذیت شدی. حقته لااقل چند روز استراحت کنی ، البته اگع بذارن . این چند روزه ، غم تو حس میکردم. ولی خب درکش برای من راحت نبود.
چون من مثل تو نبودم و نیستم. تو بچگی پدرت رو از دست دادی. همه ی تلاشتو کردی و فرزانگان درس خوندی. بی هیچ پشتوانه ای شدی مهندس برق نخبه ی کشور. یه بار مجبور شدی زندگیتو از صفر شروع کنی. زمین خوردی و بلند شدی . چند بار هجرت کردی و صد جا کار کردی. شرکت خودتو تاسیس کردی و ... تو همه ی این راه تنهای تنها بودی. ولی سربلند .
اتفاق بد چند وقت پیش که تا امروزم درگیرش بودی، دیگه منو عاصی کرده بود چه برسه به خودت. ولی باز تو دووم آوردی و کارتو با قدرت پیش میبری . و روسیاهی برای اونایی میمونه که اذیتت کردن. میدونم خسته شدی. از این همه قوی بودن از اینهمه بی پشتوانه سرپا بودن . اما میخوام بگم الان دیگه من باهاتم عزیز دلم. شاید تو حیطه شغلیت کاری از دستم بر نیاد ولی میشنومت، غصه تو میخورم. و جای همه اون لحظه هایی که کسی نبود، بغلت میکنم. که قویترین داروی روح ، بغل شدنه.
از قدیم الایام در مورد آغوش و بغل و یار رو در بر گرفتن خیلی حکایت ها گفتن ، فلاسفه براش سخنرانی ها سر دادن و شعرا شعر نوشتن و ...
یکی از کلیشه ترین هاش اینه که وقتی دو نفر همو بغل میکنن قلبهاشون کنار هم قرار میگیره و ضربانشون یکی میشه.
علی جونم!
برای همه ی روزایی که دلت شکست ، بغلت میکنم.
جای همه ی روزایی که کسی بغلت نکرد، من بغلت میکنم.
برای اونروزایی که بغض کردی و تلاش کردی اشکات نریزه و برای اون روزایی که اشکات ریخت و کسی نبود پاکشون کنه بغلت میکنم.
برای همه ی اون روزایی که خسته اومدی خونه و خودت چراغ خونه رو روشن کردی، بغلت میکنم.
برای روزهای ناامیدی
برای روزهایی که هواپیمات نشست و کسی استقبالت نیومد، بغلت میکنم.
برای اندوه بعد از تماس تصویری.
به جای همه ی ایموجی های بغل که تو طول روز واسه هم میفرستیم و قول دادیم بی جواب نذاریمش، بغلت میکنم.
برای روزهایی که درد داشتی و کسی پیشت نبود بغلت میکنم.
علی من !
برای تک تک لحظه هایی که حسرت به دلت افتاد، تحت هر شرایطی ، بغلت میکنم.
که بدونی فاصله ای بین من و تو نیست. که بگم ببین چقدر دارمت و مراقبتم. ببین چقد تعلق دارم بهت. چقدر مشتاقم بهت. میبینی چقدر قشنگی؟ بغلت میکنم که ببینی میبینی چقد برای من مطبوعی. چقد میتونم ازت نفس بکشم. بغلت میکنم و بوت میکنم که ببینی عاشق عطرتم. بغلت میکنم که سهم دلخواه و انتخابشدهم از دنیا باشی
بغلت میکنم، چون آرومم میکنه و دلم میخواد آرومت کنم.
و بغلت میکنم چون دوستت دارم.
اصلا من آفریده شدم برای تو برای دوست داشتن تو برای بوسیدن تو و به آغوش کشیدن تو .
عشق من !
بدون که شخصیت خودساخته ات برام خیلی قابل احترامه و قدرشو میدونم.
بهت افتخار میکنم که از پس مشکلاتت، هر چند سخت بر میای، حتی اگه همه بر علیهت باشن بازم کم نمیاری.
روزهای سخت تموم میشه یار دورم. روزی میرسه که تو رو تو اوج میبینم و برات دست میزنم و بغلت میکنم. که به قول پائولو کوئیلو با هر بار بغل ، یه روز به عمرمون اضافه بشه.
عاشق روی ماهت ، زری