A_j·۲ سال پیشهنرِ تحملچند سال است به خودم میگم بهتر میشهگاهی وقتا میشه ها ولی نمیشه :)نمیدانم مگر ادم ها غیر از یه اغوش گرم یه محیط پر ارامش و غذای غرق در موهبت…
A_j·۳ سال پیشیکی از قشنگ ترین چیز هایی که دیدماز شب های سرد زمستون بود که چند روز پشت سرهم تعطیل شد اومدم شهرستان( جایی که دانشجو بودم) به دوست هام سر بزنم اونجا یه خونه کوچیک اجاره ای…
A_j·۳ سال پیشحس هایی که باید تجربه کنم?بعد از چند روز،در شهری که انجا دانشجو بودم یاد خاطره های تلخ و شیرین یک پسر دانشجو(خودم) افتادم که بعداز نتایج کنکور چشم وا کرد و خودش رو…
A_j·۳ سال پیشمن به تنهایی معتاد بودمبعد از پنج روز اولین بار بود که با خودم خلوت می کردم . من به تنهایی معتاد بودم ، اگر تنهایی را ازم می گرفتند عین آدمی می شدم که آب و خوراک…
A_j·۳ سال پیشمکان امن منامروز نیم ساعت وقت داشتم بعد از ۴ سال امدم جایی که اونجا خلوت میکردماطراف اخرین دانشکده دانشگاه جاییه که درخت های کاج بزرگی داره و فضای ب…
A_j·۳ سال پیشصدایم که میزنی??صدایم که میزنی،حسی عجیب در من متولد میشودحسی اکه نگار فروغ و شمس و شاملو هم تجربه اش کرده اند و دیگر،کسی نمیفهمد??(کاشکی دنیا مدتی از ما ج…
A_j·۳ سال پیشدنیا به اینجور ادم ها احتیاج دارهدر این روز ها و شرایط که شاید خوشحالی بخش کمی از زندگی هر فرد باشه باید قدر ادم هایی رو بدونیم،که حتی چند لحضه کنارشون بودن یه پیام بهشون د…
A_j·۳ سال پیشاگر روزی امدیمحبوب من اگر روزی امدی انجا ببر مرا(که ستار هایش همیشه پر نورند) که شب هایش کسی نمیخوابددکه شراب هایش هیچوقت تمام نمیشوندکه انجا عشق، هرگز…