Amy·۳ سال پیشکاراکتری برای زندگی ۲گفته بودم زمانی کاراکتر اصلی خسته و شکسته از پشت تمام نقاب ها بیرون خواهد آمد، درسته؟خب، تاحالا کسی فکر کرده اگه کاراکتر اصلی بمیره چی؟ وقت…
Amy·۴ سال پیشملودی مرگساده ترین ملودی که از زبان تاریکی به گوشم رسید "مرگ" بودترسیدم...هر نت هر آوا و هر ملودی یک رمز یا کد است، و تاریکی سرزمین رمزهاستوقتی رمزگ…
Amy·۵ سال پیشدروغیه وقتی،کار به جایی می رسه که یه کلکل کوچیک واسه دوسال،می شه یه انگیزه واسه کل عمر...یه دروغ،می شه کل حقیقت زندگی،امیدی برای ادامه...کسی…
Amy·۵ سال پیشمرگپوچی، بیهودگی، آزار دهنده نیست،مگر دنیای بیهوده تر از پوچی!آنگاه آزردگی کمترین تعریف ممکن از زندگیست و مرگ، آرامش بخش ترین...اگر دنیای بیر…
Amy·۵ سال پیشرویااز معنای لغوی رویا در خواب و بیداری که آگاه و ناآگاه دارد و واکنشات ذهنی بگذریم، وقتی میگویی که "رویای فلان چیز تو سرمه" منظور از این "روی…
Amy·۵ سال پیشکاراکتری برای زندگیبچه که بودم، دنبال سایه ام می کردم. انگار او هم یکی از آدم هاست. کمی که بزرگ تر شدم، طوری راه می رفتم که سایه ام پر ابهت به نظر برسد. انگار…
Amy·۵ سال پیشحسادت عشقداستان عشق، از زبان نفرت خیلی زیباستمثال زیبایی وقتی که مجذوب دیدن فیلم یا خواندن کتابی میشیحتی خود عشق هم با شنیدن داستان نفرت حسرت می خور…
Amy·۵ سال پیشتناقصزندگی، باروز های روشن و تیره...با صدای چک چک باران...با رنگ های سرد و گرم...با صدا های آرام و بلند...و من هیچکدام را حس نمی کنم...!:)تنها خ…
Amy·۵ سال پیشحرف های در گلو ماندهحرف که در گلو می ماند، چه باید کرد؟حرف هایی که روی دلت باد کرده و آنقدر مشوش و پریشان حال گردانیده ات که هیچ نتوانی بر زبان آوری...و یا حرف…