محمدعلی احمدی
محمدعلی احمدی
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

چگونه آرامش بیشتری داشته باشیم : آیا می دانید کمتر از ۹۰ درصد آنچه که نگرانتان میکند، اتفاق می افتد


اگر فلان اتفاق افتاد چه می شود؟ اگر درست نشد چه کار کنم ؟ اگر وقتم را تلف کرده باشم چه ؟ وای ! همه می فهمند من شکست خورده ام  و بعد از آن همه از من بدشان خواهد آمد.

مقدمه

آیا هیچ یک از این صداها و سوالات نامید کننده که آرامش شمار ا بر هم میزند، برای شما آشنا نیست؟ هیچیک از این صدا ها را تا حالا نشنیده ای؟ تو تنها نیستی. در جامعه و محیطی که ما امروزه در آن زندگی می کنیم، اختلالات اضطرابی به سرعت در حال افزایش است و از آن طرف آرامش در حال کم شدن، متأسفانه این مشکل تقصیر خود ماست. روشی که مغز ما (شما بخوانید افکار ما) در پردازش اطلاعات و پیش بینی تأثیرات منفی به ذهنیت ما وارد می کند ، مغز ما را با سناریوهای فاجعه بار پر می کند که خواب با آرامش را از ما میگیرد، بسیاری از آنها هرگز اتفاق نمی کنند.

آرامش نداشتن برای ترس از اتفاقات، طبیعی است. اما اگر نگذارد شب بخوابید، نه!

شروع برنامه ایجاد آرامش در زندگی

اگر هیچ چیز به شما اجازه نمی دهد شما از این مرحله به مرحله بعدی بروید، این مسئله کاملاً متفاوت است. باید بدانید بسیاری از ما خودمان را با افکار و سناریوهایی که واقعا هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند، داریم شکنجه می کنیم.

به عنوان مثال فرض کنید شما به تازگی به عنوان پیشخدمت در یک رستوران کار جدیدی را شروع کرده اید. شما منو را کاملاً نمی شناسید ، بنابراین در بعضی از سفارشات را به اشتباه ثبت کرده اید. اوضاع وقتی درتر می شود که، چند بشقاب را هم شکسته اید شکسته اید و حالا اکثر همکاران از شما ناراحت شده اند. بعد از اینکه آن شب کارتان تمام شد و به خانه رفتید ، فکر می کنید برای جلوگیری از تحقیر ، هرگز برنگردید. اما شما به این کار نیاز دارید، بنابراین به هر حال وارد کار می شوید و خود را برای تمسخر آماده می کنید. با کمال تعجب ، همه خوشحال هستند و به طوری رفتار میکنند که گویی فاجعه های دیروز هرگز اتفاق نیفتاده اند! هیچ کس از دست شما عصبانی نیست و مطمئناً کسی هم از شما متنفر نیست، گویی اصلا اتفاقی نیافتاده یا این رفتار من کاملا طبیعی است. حالا که قوانین رستوران را بهتر می شناسید ، دیگر وقتی اشتباهات گذشته را مرتکب می شوید. همه چیز خوب است و میدانید که نه کسی از شما عصبانی خواهد شد و نه کسی از شما متنفر است و فردا با خیال راحت وراضی سر کار می روید.

شعار من این است: آماده شدن برای بدترین حالت ، اما امیدوار بودن برای بهترین اتفاق.

توجه کنید که من چرا نگفتم به جز بدترین حالت! زیرا در این صورت شما در حال شروع و برنامه ریزی ذهنی برای اتفاقات بد و در نتیجه بوجود آوردن ذهنیت منفی گرا هستید. خوش بینی بیش از حد،  واقعا می تواند غیر واقعی و آزار دهنده باشد، و شما به یک انسان ساده لوح تبدیل کند، که در مواجهه با مشکلات آماده برای هیچ کاری نیست. اما شما باید ذهنیت خود را برای مواجهه با واقعیت آماده نگه دارید. یعنی نه حالت خیلی بد را ببینید و نه حالت خیلی خوب را؛ واقعیت و آنچه که اتفاق می افتد را ببینید. نگران چیزی نباشید، مگر اینکه در واقعیت اتفاق بیفتد. برای آنچه که ممکن است در آینده اتفاق بافتد نگران نباشید، چرا؟ یک دلیل ساده دارد: زیرا این اتفاق نیفتاده است.


با آرامش نداشتن بیش از حد، خرابکاری های خوتون رو بیشتر می کنید

اگر اجازه بدهید ترس های  شما، بر شما غلبه کنند، آنها بدست آوردن بهترین نتیجه را از شما می گیرند ، و در نتیجه بزرگترین مانع پیشرفت در کار و زندگی خود شما خواهند شد. دقت کنید ممکن است بخاطر آنچه که فکر می کنید، ممکن است در آینده برای شما اتفاق بیفتد، شما فرصتهای خوبی که پیش پای شماست و اکنون می توانید از آن استفاده کنید را از دست بدهید.  یا با رفتارهای غیر منطقی که دارید، یا افکار اشتباه و سیاهی که  ذهن و فکر شمار را در کار یا در یک رابطه یا در زندگی پر کرده است و آرامش و آسایش فکری را از شما سلب کده، به سمت خرابی و نابودی و شکست می کشاند.  در هر صورت ، شما خودتان هستید که، خود را با ایجاد سناریوهای غیر واقعی  و رفتارهای غیر منطقی ناشی از همان نوع تفکر، برای شکست آماده می کنید و به آن سمت متمایل می شوید.

بیایید از منظر عاشقانه به این موضوع نگاه کنیم. شما ممکن است یک رابطه فوق العاده و خوب را از دست بدهید، زیرا خیلی ترسیده اید که دوباره در عشق شکست بخورید و همان  شکست یا شکست های قبلی برای شما تکرار شود. مثلا اگر شریک عاطفی شما به مدت ۵ دقیقه تلفن خود را جواب ندهند؛ حتما اولین فکری که به ذهنتان می رسد آن است که به بدترین حالت می روید. حتما شما را رها کرده و بامعشوق دیگری در ارتباط است! یا دیگر نمیخواهد با شما باشد ! یا از دست دادن او یعنی پایان همه چیز در زندگی من ! این افکار شما را آماده میکند که غی رمنطقی و غیر واقعی فکر کنید و در نتیجه در تماس بعدی شریک عاطفی خود طوری برخورد کنید که گویی او شما را رها خواهد کرد.

آرامش ندارید چون منتظر فاجعه هستید: سایر احتمالات را نادیده می گیرید.


ما در ادامه این مقاله  به مثالهایی  اشاره میکنیم که احتمال رخ دادن آن خیلی کم است ولی اشخاص زیادی غالبا از ترس مرگ خود یا اطرافیان خود از آن میترسند و از آن دوری می کنند حتی اگر مجبور به استفاده از آن شوند با بگرانی و فشار زیاد همراه خواهد بود.

سقوط هواپیما: مرگ در اثر تصادفات جاده ای بسیار بیشتر از سقوط هواپیما است.

بگذارید صادقانه بگویم ، وقتی خودم را در موقعیت واقعی سوار بر یک هواپیما می بینم و متوجه می شوم که هزاران متر بالای سطح زمین قرار دارم ، همینطور با سرعتی بیش از صدها کیلومتر بر ساعت در حال حرکت هستم، کمی (و شاید خیلی بیشتر از کمی ) احساس ترس و ناراحتی می کنم. من بالای ابرها و روی صندلی های نرم هواپیما اصلا احساس امنیت نمیکنم و خود را بسیار ناتوان و شدیدا در معرض آسیب پذیری های زیادی می بینم.

خواهر کوچکترم هر وقت از تلوزیون درباره سقوط هواپیما خبری را می شنود سریع به من زنگ میزند و احوال مرا میپرسد(چون من با هواپیما زیاد سفر میکنم). از اون مهمتر همیشه وقتی یک هواپیما سقوط می کند سریع خبر سقوط به یک خبر ملی و یک فاجعه ملی تبدیل می شود. ولی طبق آمار رسمی در مقیاس مشابه تعداد تصادفات جاده ای بسیار بیشتر از تعداد سوانح هوایی است. یعنی اگر در یک فاصله زمانی مشخص تعداد تصادفات جاده ای منجر به فوت را با تعداد کشته شدگان در سوانح هوایی در همان فاصله زمانی را چک کنیم، اختلاف قابل توجهی را مشاهده خواهید کرد. بنابراین دفعه بعدی که از پرواز با هواپیما ترسیدید ، فقط بخاطر داشته باشید که سقوط هواپیما بسیار کم و خیلی نادر است.

قضاوت دیگران: حقیقت این است که ، هیچ کس واقعاً به این اندازه اهمیت نمی دهد این یک واقعیت بزرگ است.

ما غالبا فکر می کنیم که همه آدمهای اطراف ما هر حرکتی را که از ما سر میزند به دقت مشاهده می کنند واگر حرکت خاصی  باشد به ما حتما می خندند و آبروی ما در جمع و خانواده و دوستان خواهد رفت. اما حقیقت این است که ، هیچ کس واقعاً اینقدر اهمیت نمی دهد که ما الان داریم چه کار می کنیم و چه رفتاری از ما سر زده است. غالبا اینطور است که ( مخصوصا در شهرهای بزرگ) عمدتا کسانی که در خیابان میبینیم اولین بار و آخرین باری است که آنها را میبیمیم. پیشنهاد میکنم با خودتان سخت گیر نباشید ، وقتی کاری یا چیزی را در جمعی گفتید که خودتان از آن گفته خیلی راضی نبودید یا از آن کار احساس شرم کردید ، احتمالاً هرگز دوباره مطرح نخواهد شد. در واقع ، در آن زمان ممکن است برای شما تحقیرآمیز باشد. اما افرادی که با آنها صحبت می کردید احتمالاً همه چیزرا  فراموش کرده اند، هم کار شما را فراموش کرده اند و یا حتی خود شما را نیز فراموش کرده اند. پس دیگر نگران نباشید. شما خودتان بدترین منتقد خود هستید و فقط معایب خود را در کانون توجه خود  قرار می دهید. آنرا فراموش کنید وبا آرامش  زندگی کنید.

اینها موردهای کوچکی از ترسهای بزرگ ماست که شاید بیشتر از ۹۰ درصد آنها هرگز اتفاق نمی افتد و ما را نسبت به دنیای اطرافمان بد بین می کند. هرچه بدبینی ما بیشتر باشد ترسهای ما بزرگتر میشود به طوری که گاهی کل زندگی ما به خاطر ترس از موقعیت هایی که ممکن است هرگز اتفاق نیافتد مختل می شود. آسوده باشید و منطقی به مسائل نگاه کنید، سپس با پذیرفتن کمی ریسک در زندگی آسایش و آرامش را در خود پرورش دهید و از زندگی لذت ببریبد.

خوشحال می شویم از تجربیات خود درباره ترسهایتان که هرگز اتفاق نیافتاده برای ما در قسمت نظرات بنویسید.

در ضمن در اینستاگرام و توییتر حرفهای خوبی درباره کنترل استرس و مهارتهای به آرامش رسیدن میزنیم. ممنون می شویم که در شبکه های اجتماعی هم آرامش + را دنبال کنید.

این مقاله را در سایت آرامش + نیز می توانید بخوانید

https://bit.ly/3xwjYqj


آرامشکنترل استرسآرامش درونآرامش فکراسترس
من نویسنده در سایت آرامش + هستم و سعی میکنم کمک کنم تا با کنترل استرس و کنترل هیجانات منفی به آرامش بیشتر همه دوستانم کمک کنم .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید