21ST_CENTURY_GIRL
21ST_CENTURY_GIRL
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

همراه با دلاور نور

وقتی هم حال جسمی تون خوب نیس و هم نگران و مضطربین چکار میکنین؟

اونم تو این شرایط قرنطينه ک سختی های این دورانو دوبرابر کرده...

امروز اولین جلسه مشاوره رو رفتم،بعد از یکساعت رانندگی و جواب دادن ب سوالاتی پولیس ک کجا میرم؟چرا میرم ؟...بالاخره رسیدم

نیم ساعت زودتر رسیده بودم و تمام این مدتی ک مراجع قبلی داشت حرف میزد و من تو اتاق انتظار بودم دلم میخواست برگردم خونه و سرمو بزارم بخوابم

بالاخره وقتم رسید و رفتم داخل...

یکساعت در مورد پنیک اتک و هرچیزی مرتبط ب این حرف زدیم

خلاصه حرف اینا بود:

-حملات اضطراب دردآوره ولی کشنده نیس

-تمرینات اختصاصی مربوط ب زمان حال رو باید انجام بدم(دیدن،شنیدن،چشیدن،لمس کردن و بوئیدن)

-سعی کنم با انجام ی سری کارها حتی اگر علاقه ی بهشون ندارم هورمون های آکسی توسین،دوپامین و سروتونین را مجبور ب ترشح کنم?

وختی برگشتم خونه سردرد و سرگیجه داشتم همینطور ک چشام داشت گرم خواب میشد یهوو فکری اینکه کرونا نکنه کرونا گرفته باشم تو ذهنم جرقه زد و همه ی بدنم بی حس شد یک لحظه

الان ک دارم اینارو مینویسم نگرانم،ضربان قلبم کوبنده و پاهام سست و بیحال ان

فردا وخت دکتر دارم و شدیدا متنفر ازینکه دوباره پامو تو بیمارستان بزارم

میخوام زودتر این روزا‌ بگذرن تا بتونم قرنطینه رو مث همه ادامه بدم،از توخونه موندن شکایت کنم و ازینکه سرگرمی ندارم

کاش قدر نعمت های زندگیمونو قبل از اینکه از دستش بدیم بدونیم


اضطرابقرنطینهروانشناسیسلامتیروزمرگی
در نقطه ی هستم ک بهش میگن«وختی هیچی جواب نمیده»امدن ب اینجا یجور فرار هس و پناه آوردن؛فرار از دنیایی وحشتناک درونم و پناه آوردن ب اینکه شاید تسکینی درکار باشه!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید