ویرگول
ورودثبت نام
Farshad vahed
Farshad vahed
Farshad vahed
Farshad vahed
خواندن ۲ دقیقه·۶ ماه پیش

"می نویسم ،حتی اگر کسی نخونه"







می‌نویسم، حتی اگر کسی نخواند .
نه برای تأیید، نه برای کف زدن،
که برای آن لحظه‌ی نجات‌بخشِ ساده:
لحظه‌ای که کلمات،
من را از منِ خاموش نجات می‌دهند.


می‌نویسم، حتی اگر کسی نخواند ،
نه برای لایک، نه برای کامنت،
برای زنده ماندنِ تکه‌ای از روحم،
که اگر ننویسم، خاموش می‌شود.

می‌نویسم چون بعضی حرف‌ها را نمی‌شود گفت،
باید نوشت.
با دست‌هایی لرزان،
روی کاغذی که تنها شاهد زخم‌هاست.

می‌نویسم برای کودک درونم،
که سال‌هاست منتظر دستی‌ست
تا گوشه‌ی دفتر مشق خاک‌خورده‌اش را باز کند.

می‌نویسم تا بفهمم، تا فراموش نکنم،
تا خودم را میان واژه‌ها دوباره ببینم،
دوباره بسازم.

نوشتن،
نه شغل من است،
نه سرگرمی،
نوشتن، جان پناه من است
وقتی جهان بیرون بی‌رحم‌تر از سکوت درون می‌شود.


می‌نویسم، حتی اگر کسی نخواند .

گاهی نوشتن شبیه فریاد در دل سکوت است.
شبیه چراغی در اتاقی بی‌پنجره.
نوشتن، همیشه برای دیده شدن نیست.
گاهی تنها راهِ زنده ماندن است


اگر تو هم می‌نویسی، حتی اگر کسی نخواند ،
بدان که تنها نیستی.
ما نویسنده‌ایم،
نه برای دیده شدن،
برای شنیدن صدایی که تنها خودمان می‌فهمیم.



می‌نویسم، حتی اگر کسی نخواند .

نه به خاطر فکرهای سنگین. بلکه یک چیزی درونم قل‌قل می‌کند. مثل یک جمله ناتمام که ته دل آدم جا خوش کرده .

«می‌نویسم، حتی اگر کسی نخواند.»

و بعد خودم می مانم و این جمله.
انگار همین یک جمله، خلاصه‌ی تمام این سال‌هاست سال‌هایی که نوشتم، خط زدم، دوباره نوشتم، گم شدم، پیدا شدم، ولی هیچ‌وقت ننوشتم . نوشتن برایم مثل نفس کشیدن است وقتی هوایی نیست. مثل دعا وقتی خدایی پیدا نیست.

بارها شده که نوشته‌ای را تا تهِ جانم ریخته‌ام روی کاغذ، بعد کسی نخوانده، لایکش نکرده، نظری نگذاشته.
اما چیزی در من آرام شده.
شاید همان تکه‌ای از روحم که مدام گوشه‌ای از درونم فریاد می‌زند:
«فقط بنویس... حتی اگر هیچ‌کس نخواند.»

می‌نویسم برای آن دخترکی که سال‌ها پیش گوشه‌ی حیاط می‌نشست و برای عروسک‌های بی‌زبانش داستان می‌ساخت. برای او که هنوز گاهی در سکوت شب برمی‌گردد، می‌نشیند کنارم، نگاهم می‌کند و آرام می‌گوید: «یادت نره چرا شروع کردی.»

می‌نویسم، چون نوشتن نجاتم می‌دهد. چون گاهی یک صفحه خالی مهربان‌تر از آدم‌هاست. چون دفترم، رازدارتر از هر دوستی بوده که آمده و رفته.

شاید هیچ‌کس این‌ها را نخواند.
اما اگر روزی، با همین چند خط ، گوشه‌ی دل کسی بلرزد
آن‌وقت می‌دانم که ارزشش را داشته.

می نویسم تا خودم را پیدا کنم ، در خلوت تنهایی ام .

تو هم اگر چیزی در دل داری ، اینجا بنویس......

با هم می خوانیم .

دلنوشتنزنده ماندنسکوت
۷
۱
Farshad vahed
Farshad vahed
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید