ایرلیا ?·۴ ماه پیشحضورت مثل ساعت شنی بود...هنگامی که چشمانم را میبندم، اهسته جهان در مقابل نگاهم رنگ میبازد؛ اما غم خاطرات اشک میشود بر چهرهام.تو را به یاد میآورم، واضحتر از گذ…
ایرلیا ?·۴ ماه پیشفردای دور...اگه بهت نشون بدم که چقدر آسیب دیدهام، باز هم طوری بهم نگاه میکنی که انگار معجزه خلقتم؟اگه بهت بگم که اون چیزی نیستم که تو فکر میکنی، باز…
ایرلیا ?درنامـهای به تو که نمیخوانی·۲ سال پیشمینویسم...این بار مینویسم به نام تو، به نام تویی که دوران سختی را سپری میکنی...مینویسم برای فردی که در این نیمه شب زندگی، تسلیم نشده؛ گرچه قامتش خ…
ایرلیا ?درچالش هفته·۳ سال پیشدوستت دارم مثل...دوستت دارم مثل یک لیوان چای داغ در زمستان سرد...مثل یک لاک صورتی برای تقویت روحیه...مثل یک شربت خنک در تابستان داغ، البته احساس ان زودگذر ا…
ایرلیا ?·۳ سال پیشلطفا سراب نباش! یاد تو در گوش من...شاید اینم سرابه، نه سایه...یاد تو در گوش من...وقتی ان روز، ابنبات چوبیات را به زمین پرت کردی و شکست. لحظهای گمان کردم، ان قلب من است. تو…