ای خلسه ی شیرین تب و تاب جنونم
باز آمده ای تا شوی اسباب جنونم
آنقدر به سر شوق تماشای تو دارم
بیدارم و با یارم و در خواب جنونم
بین من و خورشید حسابی شکراب است
من عاشق شب عاشق مهتاب جنونم
عاقل بشود عاشق مجنون شده هیهات
با عقل بگویید که بی تاب جنونم
من پای گریز و پر پرواز ندارم
افتاده و مغروق به گرداب جنونم
سیدجوادساداتفاطمی