عرفان حسینی
عرفان حسینی
خواندن ۷ دقیقه·۵ سال پیش

راهنمای کمک به فرد افسرده

شما نجات دهنده اید اگر آگاه باشید!
شما نجات دهنده اید اگر آگاه باشید!

حتما تو زندگی با آدمایی مواجه شدین که ناخوش احوال بودن، حال روحی مناسبی نداشتن (به هر دلیلی)، کمتر می خندیدن یا حتی آدمایی که در ظاهر مشکلی ندارن اما انگار از مسئله ای رنج می برن. اول باید بدونیم که ما به چه کسی میگیم فرد افسرده. تمام آدمای اطرافمون ممکنه کم و بیش درگیر افسردگی باشن. نیاز نیست ظاهر خاصی یا برچسب عجیب و غریبی داشته باشن (واقعا افسردگی چهره نداره). اینکه تمایلی به انجام کاری نداشته باشن، این که بعضی وقتا بی دلیل حس و حال خوبی نداشته باشن (بیزار از دنیا و آدما و هرچی که هست) و ... همه اینا میتونه نشونه افسردگی باشه. خیلی از آدمایی که راحت می خندن و ما بارها صدای قهقهه زدنشون رو شنیدیم، ممکنه دچار این مشکل باشن. عکس اون چیزی که ما فکر می کنیم، همیشه خندیدن نشونه این نیست که حالمون خوبه و اوضاع ردیفه. یه گروهی که ما خیلی کم بهش توجه میکنیم، افراد درون گرا هستن. این آدما اگه دچار افسردگی بشن ما خیلی راحت از کنارشون عبور میکنیم و میگیم این همیشه همین شکلیه، چیزیش نیست. انگار طرف حق نداره ناراحت باشه و حالش خوب نباشه و امکان نداره که این آدم آروم، مضطرب و عصبانی بشه.

پس تا اینجا فهمیدیم که هر انسانی با هر مدل رفتاری ممکنه افسرده بشه که چیز خیلی عجیبی هم نیست. اما نحوه برخورد ما با این افراد خیلی مهمه. یه وقتایی میبینیم یکی از اطرافیانمون مدت هاست از خونه بیرون نرفته، فعال نیست مثل سابق یا حرفای نا امید کننده میزنه. غیر از این موارد، مثال هایی وجود داره که ما میدونیم اون آدم با مشکلی تو رندگیش دست و پنجه نرم میکنه (از دست دادن کسی، مشکلات خانوادگی و ...). مشکلات اساسی که زندگی هر کسی بعد از اون شبیه سابق نیست و کاملا دگرگون شده. خب حالا سوال اصلی اینه که چطوری میتونیم به این افراد کمک کنیم و چه کارهایی رو تحت هیچ شرایطی نباید انجام بدیم.

۱. سرزنش نکنید: "ببین یادته دو سال پیش بهت گفتم اون آدمو از زندگیت حذف کن. گفتم بهت آسیب میزنه، گفتم حالتو بد میکنه ولی گوش نکردی به حرف من. کار خودتو انجام دادی.حالا میفهمی که من راست میگفتم."

ما یاد گرفتیم که هر وقت با مشکلی مواجه شدیم دنبال مقصر بگردیم. شروع کنیم به سرزنش کردن و نشون بدیم بی توجهی به حرفای ما چه تاوان سختی داشته! آدمی که با هزارتا مشکل تو زندگیش دست و پنجه نرم میکنه، تا جایی که در توانش بوده تلاش کرده اونا رو حل کنه و اوضاع رو مرتب کنه (در حد توانش). ولی نتونسته به هر دلیلی. و خیلی واضحه که مطلقا نیازی به سرزنش شما نداره. این حرف که "اگه فلان روز فلان کار رو کرده بودی اینطوری نمی شد" یا "تو بخاطر اشتباه خودت به اینجا رسیدی" چه کمکی بهش میکنه؟ حالش بهتر میشه؟ با خودش میگه لعنتی چرا به ذهن خودم نرسیده بود؟ واقعیت اینه که اینجور حرفا باعث آزارش میشه. عذابش میده. حالش رو بدتر میکنه و حتی شاید از شما متنفر بشه (که کاملا طبیعی هست). احتماش خیلی زیاده که شما برای همیشه از چشم طرف مقابل بیفتید و در صورت تکرار، به طور کامل از زندگی اون فرد حذف بشید. هر چقدر هم که نزدیک باشید بهش. چرا این اتفاق میفته؟ احتمالا هدف شما کمک کردن باشه اما حرف نسنجیده ی شما که چه بسی از سر دلسوزی و بر حسب عادت بیان میشه اثر عکس داره. وقتی کسی از درد و رنجش به شما میگه منظورش این نیست که به من کمک کن تا مقصر رو پیدا کنم. نمیگه کمیته حقیقت یاب تشکیل بده تا من بفهمم کجاها اشتباه کردم و در چه روزهایی باید چه میکردم و نکردم (ما کارآگاه نیستیم و نبایدم باشیم). نمیگه من چقدر بی ملاحظه بودم و نمیدونستم باید چیکار بکنم تا الان، خوب شد گفتی. این رفتار شما، یعنی سرزنش کردن به طرف مقابل نشون میده که هیچ اهمیتی برای حرفش و مشکلش قائل نیستید. اون نیاز داره شنیده و فهمیده بشه و شما با این طرز بیان بهش ثابت می کنید که دیگه نباید باهاتون راجع به مشکلش حرف بزنه و از لیست افراد مورد اعتمادش خارج می شید. ما با اینجور حرفا میخوایم ثابت کنیم که اگه ما تو موقعیت اون بودیم بهتر عمل می کردیم و اینطوری نمیشد که کار به اینجا برسه. در واقع بهش گوشزد می کنیم که من بیشتر از تو میفهمم. تو آدم ضعیفی هستی که کارت به اینجا رسیده (لایه مخفی پشت حرف)

۲. قضاوت نکنید: " بسه دیگه. زیاد قیافه آدمای ناراحتو به خودت نگیر. خیلی وضعیتت بد نیست. اتفاقای بدتر از اینم میتونست بیفته. جمع کن خودتو. درست میشه. پاشو رو به جلو حرکت کن"

اندازه درد و غمی که فرد افسرده تحمل میکنه واقعا غیر قابل تصوره. از بیرون شاید فکر کنید که ممکنه زیادی غرق در افکار و مشکلاتش شده و تظاهر میکنه که اینقد حالش خرابه، بر اساس همین تصور اشتباه قضاوتش میکنید و سعی میکنید بهش امید بدید. ولی ماجرا خیلی هولناک تر از این حرفاست. اون نمیتونه از جاش بلند شه و به زندگی عادی ادامه بده. بدنش تمایلی به حرکت کردن نداره. فکر میکنه بیچاره ترین آدم دنیاست و ...

اول از همه میخواد که دردش محترم شمرده بشه بدون قضاوت یا هر حرف نا امید کننده ی دیگه ای. یادمون باشه که مشکل و درد هرکس محترمه و باید بهش احترام گذاشت . قضاوت شما فقط کار رو بدتر میکنه. باعث میشه اون آدم گوشه گیر تر بشه. نا امید میشه تا امیدوار. حس تنهایی عمیق تری بهش دست میده. پس قضاوت نکنیم. سعی کنیم شنونده خوبی باشیم.

۳. مقایسه کردن احمقانه ترین کار ممکن است: "حالا که گفتی یادم اومد. چندسال پیش مشکل تو رو داشتم. درکت میکنم. میدونم سخته. ولی میخوام بگم منم همین مشکلو داشتم و الان حالم خیلی خوبه. رو به راهم. راستی پسر خالم شبیه تو بود. داغون. وضعش خراب. اما نمیدونی چطوری خودشو کشید بالا. سرحال سرحال شده ..."

بالا گفتیم که درد هرکس محترمه. ولی با هم برابر نیست. پس دست برداریم از مقایسه های اشتباه و رو اعصاب. اینجور وقتا خیلی ها مسابقه من بدبخت ترم راه میندازن. شروع می کنن از بدبختی و فلاکت شون گفتن. کار به جایی میرسه که دلت براشون میسوزه. جای آدما عوض میشه. تو دلداری میدی بهشون. ما نباید به خودمون اجازه بدیم داستان خودمون یا هرکس دیگه ای رو تعریف کنیم تا به شنونده ثابت کنیم رنج کشیدیم. هیچ دو نفری شبیه همدیگه نیستن و مشکلشون هم یکی نیست. دلیل نمیشه چون اون تونسته فلان کارو بکنه اونم بتونه. زندگی آدما خیلی باهم فرق داره، شرایط شون و هزارتا چیز دیگه که زیاد بهش توجه نمیکنیم. طرف مقابل با خودش میگه این اومده اینجا داستان خودشو برای من تعریف کنه. عوض اینکه من مرکز توجه باشم حالا خودش شده مرکز توجه. دوباره حس دیده نشدن بهش دست میده. دلسوزی یا حرف بی منطق شما چرخه درد رو درون اون آدم فعال میکنه.

۴. هرگز نصیحت نکنید: گاهی اوقات با خودمون فکر می کنیم که حالا وقتشه. حالا باید با توجه به تجربیاتی که داشتم نصیحتش کنم. راه و چاه رو نشونش بدم. ولی این غلطه. ما میگیم درکت میکنم ولی هیچ درکی از آسیبی که فرد متوجهش هست نداریم (کاملا طبیعی هست چون موقعیت هرکس منحصر به فرده). هر چقدر هم که تجربیات ما شبیه به اون فرد باشه (چه برسه که هیچ تجربه نزدیکی هم نداشته باشیم). ما اصلا وظیفه ای مبنی بر راهنمایی کردن و پیشنهاد دادن نداریم. تا کسی از شما راه چاره نخواسته هیچ نصیحتی نکنید(اگه طرف راهنمایی خواست خودش میگه). ما نباید طرز فکر خودمون رو تحمیل کنیم بر مبنای یه سری داده ی غلط. حواسمون بهشون باشه ولی تو کارشون دخالت نکنیم (کار سختیه این مورد. اما رعایتش قطعا کمک میکنه به فرد آسیب دیده). فقط و فقط گوش می کنیم. توجه می کنیم (توجه افراط گونه و از سر ترحم اشتباه بزرگی میتونه باشه). به طرز فکرشون احترام میذاریم. مطابق میل اونا رفتار می کنیم. با همه این کارا میخوایم نشون بدیم بلدیم بشنویم، ببینیم و درک کنیم. اگه قراره کمک کنیم باید یاد بگیریم عاقلانه رفتار کنیم.

این موارد چندتا پیشنهاد بود که به نظرم باید یاد بگیریم رعایت کنیم تا بتونیم بهتر به همدیگه کمک کنیم. با کمک کردن میتونیم سریع تر از بحران عبور کنیم و یا اینکه تلفات رو کاهش بدیم. ممکنه هر کدوم از ما، تو چنین موقعیتی قرار بگیریم. خودمون یا اطرافیانمون. پس ضروری هست که این موارد رو بدونیم و رعایت کنیم...

افسردگیروانشناسیاسترساختلالات ذهنیخودکشی
فکر کنم نوشتن راه فرار باشه:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید