حتماً ماجرای دویدن نیمه شب شهید بابایی تا حالا به گوشتان خورده است.اگر نخورده است بخوانید تا بعد از آن خدمت شما عرض کنم که برای چه به این ماجرا اشاره کردم:
{یکی از دوستان شهید بابایی می گوید:در دوران تحصیل در آمریکا روزی در بولتن خبری پایگاه«ریس» که هر هفته منتشر می شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد.مطلب این بود: «دانشجو بابایی ساعت ۲ نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند.»
من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم . او گفت: چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل باکستر فرمانده پایگاه با همسرش مرا دیدند و شگفت زده شدند.کلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد.نزد او رفتم.او گفت در این وقت شب برای چه می دوی؟گفتم:خوابم نمی آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم.گویا توضیح من برای کلنل قابل قبول نبود او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم.به او گفتم مسائلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم.آن دو با شنیدن حرفهای من تا دقایقی می خندیدند،زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار مرا درک کنند.}
بی شکّ این خبر تازه هم به گوش شما خورده است که رادیو داشته به صورت مستقیم صدای نمایندگان مجلس را پخش می کرده که این صدا پخش می شود:«به ما اين دختر خوشگلها رو نشون بده!»
حالا تفاسیر زیادی از این جمله بحث برانگیز شده است.یکی از نمایندگان گفته صداگذاری بوده است و وقتی از وی می پرسند چه جوری صداگذاری بوده است که به طور مستقیم از رادیو پخش شده؟پاسخ داده:«ممکن است که واقعيت داشته باشد که در آن صورت در هيئت نظارت بررسی می کنيم که چه کسی بوده»
البته دست انداز خوش بین است و معتقد است که«ایشالا بزه!»هر چند در مورد افراط در خوش بینی نقل است که شخصی سحر برای عبادت برخاست وقتی که خواست پوستینش را بپوشد،دید سگی که در باران به داخل خانه پناه آورده است با موهای خیس روی آن خوابیده است.با عصا بر سر او زد.سگ زوزه کشان فرار کرد و مرد خواست بدون پوستین به حیاط برود ولی سرمای شدید مانع شد.کمی تامل کرد برگشت و پوستین را به دوش انداخت و گفت این سگ نبود انشا الله بز بود!
دوستان سرتان را درد نیاورم.لُب کلام:
وقت خیلی کم است.نماینده یا غیر نماینده.مسئول یا غیر مسئول.یا باید بدوی.بدوی به دنبال یک لقمه نون حلال.بدوی برای حلّ مشکل مردم،یا باید بروی.بروی به دنبال جمع کردن ثروت. بروی به دنبال شهوت و شهرت. هر دو با هم میّسر نیست.
نمی توانی هم بدوی و هم بروی.وقت برای هر دو نیست.خیلی باید مراقب باشیم چه کسی یا چه کسانی را به عنوان مسئول انتخاب می کنیم.چرا؟چون مسئولی که پی شهوت برود،دیگر نمی تواند برای حلّ مشکلات روزافزون مردم بدود! دیگر نمیتواند حرف حق بزند!