سه یادداشت پیشین:
آموزش زوزه تحت آموزههای دکتر مابوزه!
بنده برای تمام مخلوقات خدا به قدر وسعم احترام قائل هستم. برای گرگها نیز بعد از خواندن کتاب «فیلسوف و گرگ» نوشته "مارک رولندز" بیش از پیش احترام قائل هستم. آوردن کلمه «زوزه» و پیشنهاد برای گوش دادن صدای زوزۀ گرگها در هنگام خواندن این متن، هرگز به این مفهوم نیست که برخی از انسانها شبیه به گرگها میمانند، بلکه به این معناست که برخی از مثلاً انسانها حرفهایشان شبیه به زوزۀ مکرر گرگهاست وگرنه اینها اصلاً لایق کلمۀ «انسان» و «آدم» نبوده و به مراتب از گرگها و سایر درندگانی که از سوی خدای متعال خلق شدهاند، پستتر و درندهخوتر هستند.
دوستان و همراهانِ جان آیا فیلم سینمایی «وصیتنامۀ دکتر مابوزه» محصول ۱۹۳۳ را دیدهاید یا خیر؟! اگر ندیدهاید، پیشنهاد میکنم بعد از خواندن این متن و هر وقت که فرصت کردید، این فیلم بدون تاریخ مصرف را ببینید و کمی بیندیشید!
دکتر مابوزه پس از دستگیری به علت جرائم ارتکابی به اعدام محکوم میشود ولی چون دیوانه است در یک آسایشگاه روانی بستریاش میکنند. دکتر مابوزه هر روز یادداشتهایی مینویسد. به صورت اتّفاقی متوجه میشوند که یادداشتهای دکتر مابوزه شر و ور محض نیست، بلکه با جرایم سازمانیافتهای که در سطح جامعه شیوع پیدا کرده است، شباهت زیادی دارد. بله دکتر مابوزه در همان آسایشگاه روانی، بر پیروانش تسلّط دارد و از همانجا تمام جامعه را به گند میکشد!
دکتر مابوزهها، این نمادهای سلطه، نخبگی و دیوانگی، با ایدئولوژیشان (جنایت برای جنایت) امنیت جامعه را از بین برده و به دنبال ایجاد هرج و مرج هستند و عقیده دارند باید افراد جامعه را تا سر حد جنون ترساند و از این راه شرایط را برای برقراری حکومتی از نوع حکومت جرم و جنایت و فساد و فحشا فراهم کرد.
دنیای امروز که خود به مثابه یک تیمارستان واقعی است، از شرّ دکتر مابوزههای نخبه، صاحب قدرت، ثروت و روانی در امان نیست. آنها هر روز بیش از دیروز، به صورت مستمر و با تسلط بر مافیای رسانهای تحت اختیارشان بر روی پیروانشان در هر گوشهای از کره زمین، تسلّط پیدا میکنند.
دکتر مابوزهها، این دیکتاتورهای واقعی دنیای امروز، با سوء استفاده از ترس و وحشتی که از طریق عوامل و پیروان مسخشدهشان در لباسها، مسلکها و با قومیتها و تابعیتهای مختلف و با روشهایی مثل ترور، دروغپردازی و لجنپراکنی ایجاد میکنند، پایههای قدرت خود را محکم و محکمتر میکنند.
پیروان دکتر مابوزهها میتوانند آنقدر عجیب و غریب رفتار کنند که رفتارشان از سوی هر صاحبِ اندک عقل سلیمی، به شدّت باورناپذیر و محیّرالعقول جلوه کند. همچون رفتارهای سرزده از یک مست لایعقل، یک جنزده و یا یک مسخشده!
پیروان دکتر مابوزهها از یکسو، کتک خوردن سگی را بهانهای برای برهم زدن آرامش روانی جامعه و مظلومنمایی قرار داده و پویش "من سگ هستم!" راه میاندازند و از سوی دیگر در مقابل کشتهشدن هزاران مظلوم بیگناه در غزّه یا دهها مظلوم بیگناه در کرمان، هیچ علائم حیاتی از خود بروز نمیدهند یا آن کشتهشدگان را مورد تمسخر قرارداده و حتی از این اتّفاقات ابراز شادمانی میکنند! پیروان دکتر مابوزهها استادان مغلطهکاری، سفسطهبازی، وارونهگویی، وارونهنمایی و جابهجایی قاتل و مقتول و ظالم و مظلوم هستند.
هر چقدر مراقب دکتر مابوزهها، پیروان دکتر مابوزهها و زوزههایشان باشیم، باز هم کم است! اینها برای رسیدن به قدرت و به دست گرفتن حکومت، حاضرند دست به هر حیله و نیرنگی بزنند.
دکتر مابوزهها و پیروانشان، شاید بتوانند بازیگران موقتی زمانه باشند و کموبیش نقشهایی تاثیرگذار بازی کنند، ولی هرگز وارثان نهایی و ابدی زمین نخواهند بود!
حُسن ختام: