«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شباهتهای عجیب و غریب! (دو: تشابه در نگاه دو هنرمند، به فاصلهی ۲۵ سده)
خیلی اتفاقی و در حین خواندن بخشهایی از دو کتاب کاملاً نامربوط، به تشابه خیلی عجیبی رسیدم. شباهتی که مربوط به نوع نگاه دو هنرمند است که قصد دارند صحنهای را در برابر چشم دیگران، به نمایش بگذارند. این دو، ۲۵ سده با یکدیگر فاصله دارند. فاصلهای بین حجّاری کردن بر روی سنگ سخت و تصویربرداری با دوربین فیلمبرداری!
دکتر عبدالحسین نوایی در جلد اول کتاب «ایران و جهان» به روابط ایران با کشورهای بیگانه، از مغول تا قاجاریه، پرداخته است.
در این کتاب آمده است که: ویلیام فرانکلین در شیراز به همراه جونز نماینده انگلیس در بصره که بعدها سِر هارفورد جونز (همان کسی که برای اولین بار، پای نفوذ انگلیس به ایران را باز کرد!) لقب گرفت و به سمت سفیرکبیر دولت انگلستان به یران آمد یک بار به خدمت جعفرخان و وزیرش میرزا حسین وفا راه یافتند. وصف این مجلس به لطف و دقت تمام در کتابش آمده. وی با همین جونز چند روزی به دیدن خرابههای تخت جمشید رفته و شرح مبسوطی دربارهی آن نوشته و از نقوش تخت جمشید، ایرادهایی گرفته است.
دکتر عبدالحسین نوایی در برابر "ایرادهای انگلیسی" ویلیام فرانکلین از نقوش تخت جمشید، که: «این نقوش بسیار خشن و زمخت و عاری از ظرافت و تناسب حجاری شده اند!»، این گونه موضع میگیرد:
ویلیام فرانکلین ایراد میگیرد که چرا نقشها خشن و زمختاند و عاری از تناسب: مثلاً اندازهی مردی که سوار بر اسب است، دو برابر بزرگتر از مرکوب اوست. شاید بتوان به این سیاح انگلیسی حالی کرد که اولاً نقشی که بر سینهی سنگ عظیمی نقش شده اگر ظریف و لطیف باشد با محیط خود نامتناسب خواهد بود. ثانیاً صحنهای که حجار پرداخته، صحنهی غلبهی بر دشمن است و در چنین صحنهای ظریفکاری کردن از حال و هوای صحنه به دور است. ثالثاً آنچه برای هنرمند مطرح بوده عظمت فاتح است و ازین روست که او را درشتتر از معمول ساخته است.
کریستوفر کنورتی، در مقدمهی کتاب «صد صحنه گفتگو، الگو برای صحنههای گفتگو در فیلمهای سینمایی»، ترجمهی «مسعود مدنی»، چنین مینویسد:
بسیاری بر این باورند که برای ساخت یک فیلم سینمایی، تنها بودجه کلان ضروری است. هدف من در این کتاب این است که نشان دهم که شکل سینمایی یک فیلم، ربطی به بودجهی آن ندارد. آنچه یک صحنه سینمایی نیرومند را تشکیل میدهد محل دوربین و محل استقرار بازیگران در صحنه و هدایت آنها است...
صحنههایی که در این کتاب آوردهام را تماشا کرده و تلاش کنید درک کنید که چرا اگر دوربین به صورت خلاقه برای ارائهی گفتگو به کار درآید، صحنههای گفتگو به روش خلاقهتری ارائه خواهند شد.
اگر صحنههای گفتگو را به درستی نمابندی کنید، در آن صورت اجرای صحنه از حالت ابتدایی به سطح بالاتری ارتقا پیدا می کند. در آن صورت مفاهیم، عواطف و درام لحظه به لحظهی صحنه را به خوبی در شکل تصویری بازتاب خواهید داد.
کنورتی در ادامهی کتاب، تصاویری از چند فیلم را میآورد و توضیح میدهد که مثلاً نحوهی تصویربرداری از یک صحنهی گفتگو بین دو نفر که یکی دارد دیگری را تهدید میکند با صحنهی گفتگوی دو نفر که یکی نسبت به دیگری، اعتماد ندارد، متفاوت است و یا این که مهم است که قهرمان فیلم در کدام سمت (چپ یا راست) صحنه باشد. و این دقیقاً همان نکتهای است که در دو هزار و پانصد سال پیش، حجّار نابغهی ایرانی، آن را به خوبی مد نظر داشته است.
شباهتهای کم پیدای قبلی:
دو مطلبی قبلی:
دوستان علاقهمند به "نوشتن"! به گاهنامه شماره نوزده، سر بزنید و برای موضوعات مطرح شده در آن مطلب بنویسید و در صورت برنده شدن، کتاب جایزه بگیرید. چشم به هم بزنید خرداد هم تمام شده، پس لطفاً بجنبید!
اگر وقت دارید: به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
حُسن ختام: به نقل از کتاب بهارستان، اثر عبدالرحمان جامی:
موری را دیدند که به زورمندی کمربسته و ملخی را ده برابر خود برداشته.
به تعجب گفتند: این مور را ببینید که به این ناتوانی باری را به این گرانی چون میکشد؟!
مورچه چون این بشنید بخندید و گفت:
مردان، بار را به نیروی همت و بازوی حمیّت (مردانگی و غیرت) کشند نه به قوّت تن و ضخامت بدن!
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرشد و مارگاریتا | دستنوشتهها نمیسوزند!
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی رمان | ولعِ انگلیسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
خشونت علیه زنان در دو کتاب