همین چند روز پیش:
چند وقت پیش برای خرید تخممرغ به مغازهای رفتم که مرغ و تخممرغ عرضه میکرد. قبل از بنده، دو زن دیگر آنجا بودند. رفتار دوگانهی فروشنده که مردی میانسال بود با این دو زن را به طور مفصل در ادامه بخوانید:
زن اوّل، یک شانه تخممرغ درخواست کرد. فروشنده، با رویِ گشاده و تبسّمی تشنه، یک شانه تخم مرغ را برداشت و پس از تعویض چند تخممرغ ترکخورده با تخممرغهای سالم و جابجایی چند تخممرغ ریز و ضعیف با تخممرغهای درشت و قوی، آن را روی ترازو گذاشت تا وزن کند و بعد هم بدون اینکه نظر زن را بپرسد، با چاقو، شانهی تخم مرغ را دو نیم کرد و به آرامی، داخل نایلون گذاشت و وجه آن را با تعارف و رویی گشادهتر، دریافت کرد. نوبت به زن دوم رسید.
در یک نگاه کوتاه، میشد فهمید که زن دوم نیز تقریباً همسنّ و سال زن اوّل است ولی با پوششی متفاوت. پوشش زن دوم، چادر بود. از قضا او هم یک شانه تخممرغ طلب کرد. رفتارِ فروشنده را به دقّت زیر نظر داشتم. فروشنده، با نگاهی کاوشگرانه برای کشفِ زوایای بیشتری از آنچه زن در زیر چادر مخفی کرده بود، یک شانه تخممرغ را روی ترازو گذاشت و بدون هیچ اقدام دیگری، مستقیم رفت سراغ اعلام قیمت و دریافت وجه.
فروشنده در رویارویی با زن دوم، چهار مرحله را حذف کرد:
یک: روی گشاده.
دو: تعویض تخممرغهای ترکخورده با تخممرغهای سالم و جابجایی تخممرغهای ریز و ضعیف با تخممرغهای درشت و قوی.
سه: دو نیم کردن شانهی تخممرغ و قرار دادن آن در نایلون.
چهار: تعارف.
نکته:
رفتارِ فروشنده با بنده نیز بسیار شبیه رفتار فروشنده با زن دوم بود! با این تفاوت که بنده از او درخواست کردم، تخممرغهای ناسالم را با تخممرغهای سالم، تعویض کند و شانهی تخممرغ را دو نیم کرده و داخل نایلون بگذارد و او با اکراه و بدون هیچ اشتیاقی، این کارها را انجام داد!
بدون شکّ اگر شما سر صحبت را با همین فروشنده باز میکردید از بیعدالتی در کشور گلایه میکرد. حال آنکه خیلی از ما، از جمله نویسندهی همین یادداشت همچون این فروشنده که ذکرش رفت، حتی قادر نیستیم، در نگاه، رفتار و گفتار خودمان نسبت به خویشان، نزدیکان و سایر مردم، انصاف، عدالت و مساوات را رعایت کنیم.
به نظر میرسد آنچه تحت عنوان «جنس مخالف» در مغز ما فرو کردهاند، خیلی صحیح نیست. تعریف «جنسِ مخالف» بر اساس مذکر یا مونث بودن، جز در مقام ظاهر و از نقطهنظر علم، به خصوص علمِ پزشکی، چندان منطقی به نظر نمیرسد.
«جنس مخالف» نداریم، هر دو جنس، گاهی موافقند و گاهی مخالف!
«جنس مخالف»، جنسی است که رفتارش را برای خوشامدِ چشمانش و برپایهی چشمداشتی(!)، تعریف میکند و «جنس موافق»، جنسی است که رفتارش را با تکیه بر آنچه سهگانهی حیاتیِ عقل، وجدان و اخلاق پسندیده حُکم میکنند، تعریف میکند. «جنسِ مخالف»، جنسی است که رفتارش، تهی از عدل، انصاف و مساوات است و «جنسِ موافق»، جنسی است که رفتارش سرشار از عدل، انصاف و مساوات است. «جنس مخالف»، جنسی است که رفتارش به هوس، آلوده است و «جنس موافق»، جنسی است که رفتارش از هوس، پالوده است.
پس زن یا مرد، هیچ فرقی نمیکند، چنانچه صلاح دانستی، از این پس:
اگر با زن یا مردی روبرو شدی که رفتارش عاقلانه، اخلاقی و دور از هوس بود، جنس موافقش بخوان و اگر با زن یا مردی روبرو شدی که رفتارش نابخردانه، غیراخلاقی و هوسآلود بود، جنس مخالفش!
القصه:
بیایید سعی کنیم، همیشه و همهجا، جنسِ موافق و قابل احترامِ هم باشیم! اینجوری حالمان بهتر خواهد شد.
دو مطلب گذشته: