آقای هدرزاده امروز می خواست از نشت شدید آب در وسط خیابون فیلم بگیرد و برای رسانه های مُعانِ...-نه نه ،ببخشید-برای رسانه ی ملّی بفرستد.همین که دوربین گوشی همراهش را روشن کرد،هنوز فیلم نگرفته گفت:«من هم پسر کسی نیستم!»
مجهول الهویه ای که از آن نزدیکی عبور می کرد با تعجب از وی پرسید:«ببخشید جناب جسارتاً می شه بپرسم این جمله ای که گفتید چه ربطی دارد به این صحنه ای که می خواهید ازش فیلم بگیرید؟!»
وی جواب داد:«راستش من چند وقت پیش شنیدم یه نفر که توی فیلمش گفته:«من هم پسر کسی هستم» ،دچار مشکل شده،گفتم اینجوری بگم که یه وقت مشکلی برام پیش نیاد!»
مجهول الهویه خواست به وی بگوید«ای رونده به ناکجا!این کجا و آن کجا؟!»که دید وی بیش از این حرفها داخل آفساید قرار دارد،لیکن حیران و جامه دران محلّ حادثه را ترک گفت!
به شرط حیات و استقبالِ دوستان و دور ماندن از ممات و تیغِ سانسور،ماجراهای آقای هدرزاده فعلاً ادامه دارد!
دو مطلب قبلیم:
یادش به خیر:این مطلب را در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۹۶ منتشر کردم:
آخرین مطالب منتشر شده با هشتگ«حال خوبتو با من تقسیم کن»:
حُسن ختام:
دوستی امروز برای مطلبی که تحت عنوان«گره های ویرگولی،گله های دست اندازی!»نوشته بودم،نظر حیرت انگیز زیر را گذاشته بود:
متاسفانه در هفتههای اخیر با موضوعاتی روبرو شدم که همگی تبلیغات را برای یک مدرس خاص انجام میدهند و با عنوان جذاب و رنگ و لعاب در پی سیاهنمایی برای این فرد هستند.برای چهار تا از اکانتهای این فرد کامنت گذاشتم ولی در کمال تعجب یا کامنتها را پاک میکنند یا من را بلاک میکنند.شاید باید به فکر کوچ از ویرگول بود.
آیا ویرگول از مسیر اهدافش منحرف شده است؟!