این خیلی جالب است که حتی یادداشتی هم که به "طبیعت" مرتبط است، مانند خود "طبیعت" مهجور واقع میشود!
این یادداشت را هم اگر حال داشتید کامل بخوانید، شاید به درد زندگیتان بخورد (البته حتماً میخورد!):
یادداشتی که دیروز در سایت دستانداز منتشر کردم (آقای والی عزیز! این متن، یک موزیک ویدئو هم دارد!):
یادداشتی که بامداد امروز در سایت دستانداز منتشر کردم (ای کاش یلدا خانم عزیز و همکلاسیهایش بخوانند!):
بیایید برویم سراغ یادداشت پفکی ولی نه چندان خوشمزهی امروز!
با پفک نمکی مینو که به خوبی آشنا هستید:
ویکیپدیا که این روزها بیشتر فیکیپدیا(!) است درباره نام "پفک" چنین نوشته است:
پُفک نام یک نوع اسنک است که از ذرت حرارتدادهشده تهیه میشود. این نشان تجاری متعلق به گروه صنعتی مینو در ایران است. شهرت این محصول به گونهای است که این نام تجاری، در گفتار روزمره مردم به اسم عام برای انواع اسنک ذرت/پنیر تبدیل شدهاست و اکثر اوقات مردم محصولات اسنک دیگر شرکتها را هم با نام پفک میشناسند.
نمی از دریای معرفت سعدی که به این بحث "پفکی" مربوط است:
به اندازهى بود باید نمود
خجالت نبرد آن که ننمود و بود
------------------------------------------------------------/
اگر کوتهى پاى چوبین مبند
که در چشم طفلان نمایى بلند
-----------------------------------------------------------/
منه جان من آب زر بر پشیز
که صراف دانا نگیرد به چیز
-----------------------------------------------------------/
زر اندودگان را به آتش برند
پدید آید آنگه که مس یا زرند
----------------------------------------------------------/
چه قدر آورد بنده حوردیس
که زیر قبا دارد اندام پیس؟
حالا پُفکهای ابدی کیانند یا چه کسانی هستند؟!
کسانی که تصوّر میکنیم کسی یا چیزی هستند تا زمانی که مانند پفک بشکنند، پودر شوند و بریزند! فکر نکنم نیازی به مثال باشد. از خودم و خودشان شروع کنید و همین جور پیش بروید در فامیل، در محلّه، در شهر، در استان، در کشور، در منطقه و در جهان، در دنیای واقعی و در فضای مجازی، تا دلتان بخواهد پفکهایی وجود دارند که یا پفک بودنشان لو رفته است و یا هنوز باید صبر کنیم تا پفک بودنشان رو شود! پفکهایی که امروز به تصوّر برخی خوردنی هستند وقتی فردا که بشکنند، اصلاً بانمک و خوشمزه نخواهند بود!
فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ!
در قسمت اول از فصل دوم انیمهی «مرد یک مُشتی» میتوانید یک "پفکِ" به تمام معنا و نمادین را ببینید و بیندیشید:
انیمه را دیدید؟ دریافتید چه شد؟ متوجه شدید که چه میخواستم بگویم؟!
حُسن ختام: به نقل از «داوود طالقانی» نویسندهی کتاب «سلبریتی ایرانی»
جامعهی ما یک جامعه در رسانه تنیده شده، پلتفرمی شده و بسیار هوادار مسلک است. مقصود از جامعه در رسانه تنیده شده این است که همه ساحات زندگی ما با رسانه و فضای آن درآمیخته شده و امتزاج یافته است؛ به گونهای که اگر ساعتی از این درآمیختگی جدا شویم، صدای اعتراض ما بلند خواهد شد. در وهلهی بعدی منظور از جامعه پلتفرمی شده این است که بستر و پلتفرم فضای رسانه است که تصمیم میگیرد چه چیزی دیده و مصرف شود و مخاطب ذائقهاش به چه سمت و سویی برود. در آخر هم باید گفت، جامعه ما هوادار مسلک است. از آنجایی که مراجع فکری مردم رو به افول رفته، مردم ما دیگر بر مبنای فکر و اندیشه کنش و واکنش ندارند و احساسات منشأ اصلی تصمیمگیریهاست. همین امر موجب شده است مردم ما هوادارمسلکی پیشه کنند. این موضوع تنها در ورزش نیست، در سیاست هم ما هوادار مسلک شدهایم و از دههی ۶۰ تا به الآن سیاست را بر مدار هواداری پیگیری میکنیم. هوادار از چیزی حمایت میکند که ذوق و احساساتش را تقویت میکند. این سه عامل، موجب شده است تا امروزه جامعه ما دچار ابتذال جدّی شود، از جمله در امر دینداری و ارزشهای آن. (منبع: اشاعه فرهنگ سکولار در پوشش دین)
جامعه ما هوادار مسلک است. از آنجایی که مراجع فکری مردم رو به افول رفته، مردم ما دیگر بر مبنای فکر و اندیشه کنش و واکنش ندارند و احساسات منشأ اصلی تصمیمگیریهاست.
تشکر از شما همراهان که نمیگذارید این نمودارها زمینگیر شوند و به سربلندشدن آنها کمک میکنید!
ممنون از شمایی که گاهی "پفکِ" پُشت این نمودارها را میشکنید و او را متوجه پفک بودنش میکنید!
و سپاس از شمایی که مراقب هستید "پُفکِ" پُشت این نمودارها، نشکند، پودر نشود و نریزد!