هنرمند خلاق کشورمان، آقای احمد عالی، یک عکسی دارند که برای زمان جوانی ایشان و گویا برای سال ۱۳۴۳ است. در این عکس، یک بخاری نفتی تمیز، با یک کتری آب جوش تمیزتر بر رویش را میبینیم که لوله و دودش داخل حلق تصویر عکاس است. عکاس، به طرز خلاقانه و طنازانهای، خروجی دود لوله بخاری را داخل دهان(عکس)ش تعبیه کرده و بعد سر لوله بخاری را داخل آن خروجی تپانده است. تصویر روی دیوار هم خیلی مهم است. آن چشمان وق زده و حالت دهان و لُپها در عکس، حالتی دارند که انگار لوله و دودش واقعاً داخل دهان فرد داخل تصویر هستند.
چند روزی است که گاه و بیگاه یک صدای مهیبی خانه را میلرزاند. امّا امشب که شب چهارشنبهسوری است، وضعیت کوچه و خیابانهای محلّه طوری است که دم غروب امکان رفتن داخل خیابان بدون ماسک شیمیایی و صداگیر، اگر نگویم غیرممکن است، به هیچ وجه آسان هم نیست. چند روزی است که پلیس دارد در تلویزیون هشدار میدهد که اگر فلان کنید، فلان و بهمانتان میکنیم. و پشت سر هم نیز گزارشهایی از انفجارهای دلخراش و آدمهای متلاشی و شطرنجیشده نشان میدهند تا بلکه عبرتشان بشود. ماندهام اینها را دارند به چه کسی نشان میدهند؟ چند نفر از کسانی که اهل این برنامههای انفجاری و انتحاری هستند پای تلویزیون مینشینند؟ چی؟ پدر و مادرهایشان که مینشینند! بله ولی امروز مگر چند درصد پدر و مادرها میتوانند بر روی فرزندانشان کنترل داشته باشند؟ گیریم نود و نه درصد پدر و مادرها هم میتوانند این معجزه را رقم بزنند. آیا همان یک درصدی که گوشی برای شنیدن این حرفها ندارند، نمیتوانند آرامش یک محلّه یا یک شهر را زیر سوال ببرند؟!
امّا یک سوالی که فکر کنم باید از "سردار رادان" بپرسم این است که چرا با فروشندگان مواد شیمیایی ساخت این بمبکها و نارنجکهای دستی برخوردی نمیشود؟ این مواد شیمیایی در بازار چه کار میکنند؟ چه جوری اینقدر راحت مبادله میشوند؟ چرا با فروشندگان این بمبکها، نارنجکها و انواع و اقسام مواد آتشزا که چند روزی است سر هر چهارراه و داخل هر خیایان اصلی شهر اتراق کردهاند، برخورد نمیکنید؟ چرا استفادهکنندگان این مواد منفجره را تهدید به بگیر و ببند میکنید؟ شما اگر گیرنده هستید چرا این فروشندگان را نمیگیرید؟ حکایت چند ماه پیش هنوز برای شما درس نشده است؟ شما با فروشندگان اینترنتی و غیر اینترنتی انواع و اقسام لباسها و ابزار مروج بیحجابی و بدپوششی برخورد نکردید، بعد رفتید سراغ آنهایی که استفاده میکنند؟
چرا همه چیزتان شبیه همه چیزتان است؟ چرا شیپور را از سر گشادش مینوازید؟!
وقتی فضای مدیریت و ادارهی کشور را در برخی از موضوعات (موضوع چهارشنبه سوری فقط یک نمونهی بسبار کوچک آن است!) را میبینم، شرایط ویژه و بحرانی فرد داخل عکس آقای "احمد عالی" را با تمام وجود درک میکنم. خیلی وقتها شخص داخل عکس، خودم میشوم و اوضاعی که میبینم، آن لوله بخاری و دودی که از آن خارج میشود! با این تفاوت که دیگر نه من و نه آن لوله بخاری، داخل عکس نیستیم! نفسم بند میآید، تپش قلبم بالا میرود و رگهای سرم آماس میکنند!
چرا همه چیزتان شبیه همه چیزتان است؟ چرا شیپور را از سر گشادش مینوازید؟!
سه یادداشت پیشین:
حُسن ختام متنی: به نقل از کتاب «زمان دست دوم» نوشتهی «سوتلانا الکسیویچ»
امروز، هیچکس برای احساس وقت ندارد، همه به فکر درآمدزایی هستند. کشف پول مانند بمب اتمی به ما ضربه زد!
حُسن ختام آهنگی: بلکه بشوره ببره!