ویرگول
ورودثبت نام
Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

بی‌مقدمه:

دو روز پیش داشتند درهای اداره را رنگ می‌زدند، از همان موقعی که کار نقّاشی درها را شروع کردند و به محض برخورد اکسیژن آلوده به بوی رنگ به مشامم، تا مغز سرم تیر کشید. همیشه با کمترین استشمام بوی رنگ، سر درد عجیبی می‌گیرم که خلاصی از آن جز با مصرف چند تا قرص آکسار دو رنگ، میسّر نیست.

این اتّفاق برای هزارمین بار می‌افتاد، ولی برای اوّلین بار بود که بویِ رنگ، خارج از دلایل علمی و پزشکی‌اش در بروز سردرد، به طور خاصّی، برایم مسئله‌برانگیز شد. این‌بار به مفهوم رنگ، بیشتر فکر کردم و به همسایه‌بودنش با کلمه‌ی «نیرنگ» و هم‌‌وزن بودنش با کلمه‌ی «ننگ».

نکند سه سال پیش هم که ماشینم را پیش محمّد نقّاش بردم و گفتم: «محمّد آقا! دم شما گرم تا جایی که ممکن است این تورفتگی را بدون رنگ در بیار!»، رنگ تمام وجود خودم را فرا گرفته بود؟ خوب یادم است، آن‎قدر که مراقب بدون رنگ درآوردن ماشینم بودم، به فکر بدون رنگ درآوردن روحم از این دنیا نبودم و تردید دارم که هنوز هم به فکر باشم!

از آن موقعی که سریال "بریکینگ" بد را تمام و کمال دیدم، خیلی می‌گذرد و بعد از آن، بارها و بارها بوی رنگ به مشامم خورده بود، ولی این اوّلین بار بود که بوی رنگ و سر درد ناشی از آن، ذهن مرا برد به سوی سکانسی خاصّ از این سریال.

این، اوّلین بار بود که به یاد آن سکانس منحصر به فرد، از خودم پرسیدم که نکند تو هم تا خرخره در رنگ و نیرنگ غرق هستی، ولی با برخورد کمترین بوی رنگ به مشامت، زمین و زمان را به هم می‎دوزی؟ نکند تو هم در حال عبور از یکی از تقاطع‌های مضحک‎ و متناقضِ زندگی‌ات هستی ولی خودت خبر نداری؟!

خطر اسپویل برای کسانی سریال بریکینگ بد را ندیدند!

سکانس طولانی مگس‌کُشی والتر وایت در سریال برکینگ بد را به خاطر دارید؟ والتر وایت، خودش غرق در آلودگی [روحی] بود، آن‌وقت پدر خودش را برای کُشتن یک مگس زپرتی درآورد تا مبادا محیطی که می‌خواهد در آن "مت‌آمفتامین" تولید کند، آلوده باشد. چگونه می‌توان از این زیباتر، مخاطب را متوجّه رفتارهای متناقض و در عین حال مضحکش انداخت؟ کمتر بشری می‌تواند ادعا کند که در زندگی‌‎اش، هرگز تناقض مشابهی را تجربه نکرده است.

https://www.aparat.com/v/zDVl2/%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%B3_%D8%AA%D9%84%D8%A7%D8%B4_%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B1_%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%86_%D9%85%DA%AF%D8%B3_%D8%AF%D8%B1_%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84_%D8%A8%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C%D9%86%DA%AF
دو یادداشت پیشین:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%DA%86%D8%A7%DA%86%D8%A7%DA%86%D9%88%DA%86%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%A7-avxj2zlxp3th
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B1-%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DB%B5%DB%B1%DB%B6-urcvp7erffvq
اگر دوست داری بنویسی ولی نمی‌دونی چی بنویسی، یه سری به پُست پایان‌نامه‌‌‌ی دست‌انداز! (آخرین گاهنامه) بزن!
اگر وقت دارید: به نوشته‌های هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسم‌ِ‌الله.
اى مردم مثلى زده شد پس بدان گوش فرا دهيد كسانى را كه جز خدا می‌خوانيد هرگز [حتى] مگسى نمی‎‏آفرينند هر چند براى [آفريدن] آن اجتماع كنند و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد نمی‎‏توانند آن را بازپس گيرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند!
اى مردم مثلى زده شد پس بدان گوش فرا دهيد كسانى را كه جز خدا می‌خوانيد هرگز [حتى] مگسى نمی‎‏آفرينند هر چند براى [آفريدن] آن اجتماع كنند و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد نمی‎‏توانند آن را بازپس گيرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند!
حُسن ختام:
https://soundcloud.com/shahinparvizi/didi-ey-del?in=nargol-banoo/sets/creative-persian-music
یادداشت طولانی فردا شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ (به شرط یار بودن توفیق الهی):
زنان فمینیست می‌شوند، بدون آن که بدانند فمینیسم چیست! (بر پایه‌ کتابی از یک نویسنده‌ی فمینیست دو آتشه!)
سردرد ناشی از بوی رنگسلامت روانیخودشناسیفیلم و سینماتناقض
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید