تا حالا شده احساس کنید کم کم دارید تاریک میشید؟ منظورم از تاریک شدن این نیست که حس کنید رنگ پوستتون داره عوض میشه یا یه همچین چیزی ، منظورم از انگیزه هاتونه ، اینکه احساس پوچی کنید.
و بعد ناگهان نور کوچولویی همه چیز را تغییر می دهد ! نور کم سو و ضعیفی است اما می تواند همه چیز را عوض کند، دیدگاهتان ، رویایتان و مسیرتان ......
اما قرار نیست برای همه این فقط نور باشد ، برای مثال برای من پروانه بود! پروانه بنفش کوچولویی که کم کم و پرواز کنان به طرفم آمد و من را از آن تاریکی بیرون کشید. حالا بماند که پروانه چه کسی یا چه چیزی بوده.
اما آن پروانه کوچولو تونست مسیر رویاهای من رو تغییر بده ، بماند که دیگران می گویند باید آن پروانه پوچ و بیهوده را کنار بگذاری و به دنبال زندگی بری و وارد دنیای واقعی بشی.
ولی میدونید چیه؟ از زندگی بزرگتر ها نفرت دارم ، اونها فقط به دنبال منفعت خودشونن و به فرد دیگه ای توجه نمی کنن ، به نظرم بودن تو دنیای رنگی و پوچ رویاها خیلی بهتر از بودن تو اون دنیای خاکستریه که خودشون برای خودشون خلق کردن. حداقل مالک دنیای رویاهایم خودمم ، هوم؟
!Sometimes a spark of light is enough to drive you out of the darkness
بعضی وقتا یه جرقه از نور ، برای بیرون کشیدنت از تاریکی کافیه....... :)