لیلی مجنون!درچالش هفته·۱ سال پیشپارت دومبستهشدن در همانا و افتادن من روی میز همانا. با لذت چشم بازم را بستم و با تصور اینکه میتوانم نیم ساعت بیشتر بخوابم، نیشم تا بناگوش باز شد.…
لیلی مجنون!درچالش هفته·۱ سال پیشرمان در مه مانده- سعیده! سعیده! با تواما پاشو. پاشو کلی کار دارم.در جایم غلتی زدم و غرولندکنان گفتم: «باز این خروس مش ماشالا بیدار شد. بگیر بخواب دیگه. نصف…
لیلی مجنون!درچالش هفته·۱ سال پیشعلم بهتر است یا شوهر؟!دورهٔ امتحانات هر بدیای داشته باشد، دو ویژگی خوب دارد: ایمانآوردن آتئیستها و بالارفتن آمار ازدواج.ازآنجاییکه جزو خیل عظیم شبامتحانیها…
لیلی مجنون!·۲ سال پیشتوریست!با عجله لباسهایم را پوشیدم. خیلی دیر کرده بودم. یکی نیست بگوید آخر پدرت کوهنورد بوده یا مادرت که هفت صبح قرار کوه گذاشتهای؟ خود بز کوهی ه…
لیلی مجنون!درسَکّو!·۳ سال پیشجادهی مهآلودبه نام خالق نور.بعد از یک تصمیم ناگهانی توو مسیری قدم گذاشتم که پر از فراز و نشیبه؛ اما قراره خودمو پیدا کنم و کمکش کنم. منی که از ته یه جا…