
طعم تلخ و عبوس گیج هجوم شاخه های پاییزی
پای خیس درختان مهر سکوت بر دهان زده از لرز و ترس
و وحشت خرامیده رفتگان ابدی
سارق موانع خشم جمعی
و چهره ی نگاه در مقابل سکون
و فراموشی حزن و جهان پهناور یاس و فغان
درد در میان میگذرد
و سرد است
و ذرات معلق هوا در میان عبور فراخوان شباهنگام عصیان زده ای می جهند
و با لرز سلامی دوباره میگویند به تاریکی
~مانا