اول مفهوم روانشناختی تعارض رو براتون بگم:
تعارض، برخورد متضاد نیروهای عاطفی یا انگیزشها، احساسات، نیازها، اهداف، رفتارها و سلیقهها تعریف میشه.
به طور کلی دو نوع تعارض وجود داره:
یک حالت هیجانیه که در اون فرد در زمان مشخص، باحداقل دو انگیزه یا محرکی روبه رو بشه که با یکدیگر ناسازگارند.
حالتیه که دو یا چند نفر در نگرشها، افکار، سلایق، نیازها، خواستهها و اعمال، در سطوحی متفاوت ناسازگار باشند.
این نوع تعارض، اشاره به تمایل و دلبستگی دست کم به دو هدفی داره که شخص حاضر نیست یکی از اونها رو به نفع دیگری کنار بذاره.
این تعارض زمانی از بین میره که شخص در عمل یا به طور ذهنی بتونه در هر دو جنبه، گونهای از احساس رضایت رو کسب کرده باشه.
تعارض گرایشی-اجتنابی، تعارضی ناشی از میل به یک هدف و بیزاری از همون هدف به طور همزمان هست.
وقتی هدفی دورتر یا دور از دسترس باشه خواستنیتر جلوه میکنه؛ ولی با نزدیکتر شدن به اون هدف، اون هدف از حالت مطلوب به حالت نامطلوب حرکت میکنه!
تعارض اجتنابی –اجتنابی، تعارضی ناشی از انتخاب یکی از دو موقعیت نامطلوب هست.
این وضعیت، درست نقطه مقابل تعارض گرایشی-گرایشی هست. مردم این نوع تعارض رو زمانی تجربه میکنند که مجبور میشن بین بد و بدتر، یکی رو انتخاب کنند!
چیزی که در حال حاضر در زندگیهامون خیلی شاهدش هستیم.
در زندگی واقعی، آدمها به وفور مجبور میشن بین دو یا چند هدف، یکی رو انتخاب کنند، هدفهایی که هر کدوم هم دارای ویژگیهای جذاب و جلبکننده و هم جنبههای آزاردهنده هستند. از اونجا که هر هدفی هم جذبه و هم اجتناب به همراه داره، به این الگوی تعارضی، تعارض گرایشی-اجتنابی مضاعف گفته میشه.
محمدجعفر زاهدپور
یک روانشناس