Mosa·۲ سال پیشدوباره آمدهامدوباره آمدهام. برای تو که مهم نمیبینی بودن مرا. برای تو ای نگاه تلخ در این تلاطم سخت. برای آن که ببینی از درد، از ترس یا از وجود. برای تو…
Mosa·۳ سال پیشاینجا بوی خون، امید است. ( شماره دو )پارک پشت خانه مامان آریما، مادر بزرگ اِدنیا، دیگر بوی تازگی ندارد؛ یا حداقل اِدنیا چنین فکر میکند. پارک کوچکی که فقط سه وسیله بازی دارد.…
Mosaدرکنج داستان نویسی·۳ سال پیشاینجا بوی خون، امید است. ( شماره یک )این یک سری جدید داستانی هست که شروع به نوشتنش کردم. باید خوب دقت کنم. باید برسونم تورو به جایی که باید. به نظرت، من تو رو اونجا میبینم؟ ..…
Mosa·۳ سال پیشبرای ما یا برای شما ؟ شما از مردم نیستید.چند روز است که طرحی وارد چرخهی مملکت شده و مردم را هراسانتر از همیشه نگاه داشته. نامش مهم نیست، کارش مهم است که تا حدودی میدانیم چیست. ا…