ویرگول
ورودثبت نام
N.D
N.D
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

داستان کوتاه (نواهایی از جنس زندگی)

ایستگاه اتوبوس شلوغ و پرهمهمه است؛ صدای حرف زدن و راه رفتن از هرنقطه به گوش می رسد. چنددقیقه ای زمان دارم تا تن خسته ام را روی صندلی های غبارگرفته بیندازم. کاری را شروع می کنم که همیشه انجامش می دهم؛ مردم را زیر نظر می گیرم.

با پسرک کوچکی شروع می کنم که دست مادرش را گرفته است و با بی میلی دنبال او راه می رود. به نظر می آید از چیزی ناراحت است و مدام بغضش را قورت می دهد؛ از بی اعتنایی مادرش دلم می گیرد.

دو قدم پشت آنها، دختر جوانی راه می رود؛ موهای خرمایی رنگش از شال قرمز بیرون افتاده اند، لبخند می زند و خوشحال است، یا شاید سعی می کند خوشحال به نظر برسد.

تا چند ثانیه کسی آن دور و بر نیست؛ به محض اینکه اولین ماشین پر دود امروز، رد می شود، دو مرد میانسال با کت و شلوار خاکستری رنگ، سمت من می آیند. روی صندلی های کنارم می نشینند و گرم صحبت های سیاسی می شوند.

صدای جیغ و خنده دختربچه ای می آید و بعد گریه های نوزادی گرسنه؛ تضادهای جالبی در صداها هست، حسی که در تصویر و بو و مزه حس نمی شود. نجواهای پرمهر مردی جوان، خنده های پر سر و صدای پسری 15 ساله، پچ پچ های دخترانه دو نوجوان، قدم های سنگین پیرمردی افسرده. اینها صداهای عجیبی هستند؛ تو را به دنیای پهناور احساسات می برند و آنجا رهایت می کنند؛ آری، من همهمه را دوست دارم.

معمولا وقتی مطمئن می شوم که در صداها غرق شده ام، چشمانم را می بندم و دست هایم را در هم گره می کنم؛ اینطوری، به ذهنم اجازه می دهم هرطور دلش می خواهد برای صداها چهره بکشد، و آنها را حس کند.

در افکارم شناور هستم، که صدای آشنایی از دریا بیرونم می کشد؛

- مهین! مهین عزیزم! باید بریم.

- نه... من رو نبر

صدایم را می شنوم که التماس پرستار جوان می کنم؛ من دلم نمی خواهد به آن خانه ماتم زده بازگردم که پر از سکوت سنگین است. من دیگر نمی خواهم به آنجا بازگردم؛ من دلم مردم را می خواهد و طراوت و هوا را.

من دلم شلوغی و صدا و دغدغه می خواهد؛ دوست ندارم به اقیانوس بی خبری و سکوت پرت شوم...

بی اختیار اشک می ریزم و متوجه می شوم که پرستار جوان مرا با خود به سوی درسبزرنگ می برد... از گوشه چشمم نام «خانه سالمندان گلزار» را می خوانم و دوباره در عمق سکوت به دنبال صدای خنده های دخترک می گردم...

داستانداستان کوتاهآرامغمگینصداها
اگر نظرات خود را درباره کارهایم با من به اشتراک بگذارید، من بهتر و عمیق تر خواهم نوشت. ممنون!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید