جفری یانگ یه روانشناس آمریکاییه که طراحواره درمانی رو مطرح کرده و الان هم، برخلاف خیلی از دانشمندا، در قید حیات هستش!
پروفسور یانگ متوجه شد افرادی که رواندرمانی آنها را بر عهده دارد، در کل از چیزهایی خاص شکایت دارند. آنها معمولا از الگوهای ذهنی خاصی پیروی و در قالب آن عمل میکردند.
طرحواره ها در دوران ابتدایی زندگی، یعنی کودکی شکل میگیرند. پس میتوان گفت شرایط کودکی در ادامه زندگی افراد، نقش بسزایی دارد.
رفتار افراد، جزوی از طرحواره محسوب نمیشوند؛ بلکه واکنشی نسبت به طرحوارهها هستند.
طرحوارهها الگوهای درونی و ذهنی و رفتار، واکنش به این الگوهاست
در طرحواره درمانی با چهار مفهوم سر و کار داریم...
●مفهوم اول، خود طرحواره هستش!
این مطلب به ما آگاهی میده که از تجربیات کودکی فرد، چه انتظاراتی برای نسخهی بزرگسال وی داشته باشیم!
●مفهوم دوم، سبک های مقابلهای با طرحوارههاست!
یکی از ویژگی هایی که طرحوارهها دارند، به شدت فرساینده و آزار دهنده هستند و فرد به طور ناخودآگاه، سعی میکنه در مقابله با طرحواره اقدام کنه!
پاسخهای افراد به طرحوارهها، همان پاسخهایی هستند که انسانهای نخستین نسبت به خطرات جسمی میدادند.
انسانهای نخستین وقتی با خطری روبرو میشدند، اقدام و پاسخشان از سه نوع، بالاتر نمیرفت:
حمله، فرار، خشک شدن
●مفهوم سوم مودهای ذهنی است که در بررسی انواع طرحوارهها به آن میپردازیم...
●و مفهوم چهارم، نیازهای اساسی عاطفی یک کودک میباشد
امنیت اولیه، ارتباط با دیگران، استقلال فردی، عزت نفس
اینها نمونههایی از نیازهای اساسیاند..
من تو چنل تلگرامیم هر شب در مورد طرحوارهها مینویسم... اگر دوس داشتید بپیوندید:)