ویرگول
ورودثبت نام
زینب ره انجام
زینب ره انجام
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

مرداب

کوتاه میگویم !
این درد ، این هیولای بدیمن
من را در آغوشش می‌فشارد و من را به مهمانی عذاب ، به قرار بی قراری ، به حلاوتِ دست کشیدن
دعوت می کند!
این عذاب مرا از پا در می آورد ...
من به نو امیدی و ناتوانی ، خسته از دست و پا زدن در مرداب زندگی ، محکوم به مرگ هستم ...

عاشقانهغمگیندلتنگیزندگی
شاید یک روز ، یکجا ، این نوشته ها وصف حال کسی شد و کسی آمد تا عشق را با سخن من فریاد بزند !!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید