این پست ادامه مطالب قبلی است و هنوز در حال بررسی کتاب جمهور هستم😏.
قبل از شروع کتاب هشتم لازم است بگویم کمکم تکرارهای پراکنده افلاطون خستهام می کند. جمعبندی و مرور درک و دریافتهای بحث ضروری و جذاب است ولی این شیوهای که افلاطون در رسالههای خود پیش گرفته است یعنی اینکه موضوعی را بدون رسیدن به یک نتیجه واضح بارها و بارها در مکالمهها و بحثها وارد میکند کلافهام کرده است.
آری! موضوع حل نشده است.
آری! موضوع چنان مهم است که پایش در هر بحثی به میان کشیده میشود.
ولی من هم میتوانم نظر خود را داشته باشم. من این روش را نمیپسندم. من ترجیح میدهم موضوعی را یکبار مفصل بشنوم یا بخوانم و در این یکبار هم تکلیف اهمیت موضوع و هم تکلیف پاسخ داشتن یا نداشتنش حل شود. از آن به بعد دیگر هر جا پایش به میان آمد نشان به آن نشانی بشنوم و رد شوم.
اینکه همه جا دوباره سفره پهن شود و دوباره بدون لقمه گرفتن و سیر شدن بقچه را جمع کنم که نمیشود!
باز باید بگویم:
آری! افلاطون در روند رو به رشدی بود و هر رساله در زمانی است و با توجه به درک او بوده است ولی باز هم من ترجیح میدهم کلیات آثار یک فرد مرتب شده و یکپارچه شده باشد.
این سلیقه من است و همین.
سقراط در ادامه صحبتهایش با گلاوکن قصد مرور دارد:
در دولت آنها:
پس از این مرور کوتاه به بحثی میرسیم در مورد حکومتها. همانطور که قبلتر! هم نوشتهام سقراط پنج نوع حکومت را موجود میداند و متناسب با این انواع افراد را هم در پنج دسته شخصیتی جای میدهد در ادامه میخواهم از این نگاه سقراط بنویسم.
انواع حکومت:
روند بررسی سقراط در این کتاب بسیار جذاب است. او با توجه به ویژگی حکومتها در مورد شخصیت افرادی که شبیه آن حکومتند صحبت میکند و به زیبایی توضیح میدهد که همانطور که حکومتها به هم تبدیل میشوند (مثلا دموکراسی استبدادی میشود) افراد هم در طی نسلها تغییر میکنند.
برای یادآوری بگویم که در کتاب جمهور برای درک عدالت و معنای آن جامعهای آرمانی در ذهن ساخته شد تا با کشف عدالت در جامعه بتوانیم معنای آن را در زندگی فردی درک کنیم در این پست مفصل در مورد این نگاه و نتیجه آن نوشتهام.
بهترین فرد آن است که منطبق بر آریستوکراسی است. بررسی او از نظام اسپارتیان شروع میکند بعد به سراغ اُلیگارشی میرود پس آن دموکراسی خواهد آمد و در انتها به استبداد میرسد. باید بخوانید و متوجه شوید نگاه سقراط به چه زیبایی همه این انواع را متولد شده در دل دیگری میداند! چیزی که به نظرم من امروز در همه جای جهان شاهدش هستیم ولی همگی گویا در تعهدی نانوشته قول دادهایم خود را به نفهمی بزنیم!
چون این چند بررسی برای من بسیار زیباست و جای فکر و تعمیم دارد هر کدام را در پستی جداگانه می نویسم.