صالحه پودینهدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۳ ماه پیشنامهاهل تظاهر نیستم و نمیتونم آگاهانه دروغ بگم هر وقت چیزی رو پنهون میکنم بدنم گر میگیره و شر و شر عرق میریزم، در نهایت این قدر مضطرب میشم که ل…
صالحه پودینه·۳ سال پیشخون ریزی زندگی مشترکروی صورتم خیسی خون و حس میکردم، وحشت برم داشته بود، دست و پام میلرزید شال و کیفم و برداشتم تا سریع از خونه فرار کنم که یکدفعه دستم و کشید م…
صالحه پودینه·۳ سال پیشقهوه سردساعت ۸ و نیم شبه، بچه رو خوابوندم، قهوه دم کردم و با یک لیوان داغ توی اشپزخونه منتظر نشستم. به خونه زل میزنم مثل یک قبرستونِ خالیه، همه برق…