بي تو مرا چه سودي ز آبگين دو ديده است
بيا تو اي جان دگر كه جان به لب رسيده است
تاري چشم من و شب هر دو كه بي تو بامنند
گوشم دواي تاريشان مهر تو را شنيده است
چو سرخي شقايقان بر دشت چون گونه ي من
ز چشم تر دامن من خون دلم چكيده است
دلم از آن زمان كه ديد نرگس مست چشم تو
به قيمت بار غمم عشق تو را خريده است
براي وصف حسن تو غزل سرايم هم كم است
شايد براي وصف تو قالب خوب قصيده است