ویرگول
ورودثبت نام
im_zohre
im_zohre
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

من زهره‌ام!

از دوران کودکی نوشتن رو دوست داشتم و همیشه یکی از مسکن‌هام،‌نوشتن بوده و هست، از اون موقعی که نوشتن رو یاد گرفتم، بیست سال میگذره و یادمه سال دوم ابتدایی اولین دفتر خاطراتم رو خریدم و شروع کردم به نوشتن، به اقتضای سنم، با شرح وقایع و احساساتم خاطره نویسی میکردم و بزرگتر که شدم دامنه موضوعی دل نوشته هام هم بزرگتر شد، شرح وقایع یا احساسات، افکار یا اعتقادات، خوشی ها یا دلخوری ها، خلاصه کتابایی که میخونم و نامه به خودم در آینده، موضوعاتیه که تا الان برای خودم ثبتش کردم، من نویسنده نیستم، متخصص محتوا هم نیستم، صرفا یه قلم و کاغذ میگیرم و آنچه که تو ذهنم و قلبم و دور و برم میگذره مینویسم، چند وقت پیشنشستم بعد مدت‌ها دفتر خاطرات کودکی‌هام رو ورق زدم، با خوندن بعضیاشون از ت دل خندیدم، دغدغه‌هایی رو ثبت کرده بودم که الان برام مهم نیست ولی یه زمانی براشون کلی ناراحت بودم و حتی گریه کردم، در کنارش دفتری داشتم که دوستام برام مینوشتن، وقتی اونارو خوندم خاطراتی برام زنده شد از دوستایی که دنیای بچگی‌هام رو ساخته بودن و تو یادگاری‌هاشون کلی آرزوی خوب برای این روزام داشتن و الان هیچ خبری ازشون ندارم و فقط یه تصویر محو از چهره و چندتا عکس یادگاری مدرسه و دست خط کودکی‌هاشون برام مونده!

از امسال دوست دارم وقتی خواستم چیزی بنویسم به نوت گوشی و دفترخاطراتم اکتفا نکنم و بجز خودم خواننده دیگه ای هم برای نوشته هام پیدا کنم، اینجا نسبت به اینستاگرام حس امن‌تری داره برام، که بدون قضاوت آدمایی که میشناسمشون آزادانه درباره افکارم بنویسم، توییتر محدودم میکنه و تا میاد قلمم گرم نوشتن بشه، باید رشتو بزنم ( این اصطلاح هم از چند صباحی چرخیدن تو توییتر یاد گرفتم و درست و غلطش رو نمیدونم ). اگه اتفاقی از اینجا گذشتی و گذرت بر نوشته های من افتاد، میخوام ازت تشکر کنم که خواننده نوشته من بودی و وقت گذاشتی.

نوشتنتوییتردل نوشتهخاطرهخاطره نویسی
نوشتن حالم رو خوب میکنه، گاهی از تفکراتم مینویسم، اما دوست داشتم تنها خواننده این دل نوشته ها، خودم نباشم، اینجا راهیه برای انتشار افکارم، فارغ از قضاوت آدمای دیگه..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید